بعد از حدود یک هفته بی خبری از مسعود، بالاخره پنجشنبه شب تلفن زد. با شماره ای ناشناس. صدایش خسته و هول زده بود. انگار کسی دنبالش کرده باشد، تند تند و وحشت زده حرف می زد. اصلا نگذاشت حالش را بپرسم، یا این که بپرسم که کجا غیب اش زده و....