ژاکتی برای ایلیا داستان پسربچهای است که روزهایش را در مدرسه و مزرعهی پنبه میگذراند.ایلیا هر روز سعی میکند مادربزرگش را با هدیههای عجیبوغریب خوشحال کند. یک روز غریبه ای سراغ مادربزرگ میآید تا او را با خود به سرزمینی ناشناخته ببرد. اندوه جدایی ایلیا از مادربزرگ او را به این فکر میاندازد که راهی براین نگه داشتن مادربزرگ پیدا کند.
کتاب ژاکتی برای ایلیا
من جمال اکرمی سال ۱۳۳۶ در سمنان به دنیا آمدم. کودکیهایم درکتابخانه کانون پرورش سمنان گذشت. سال ۱۳۵۵ به دانشگاه تهران رفتم و به تحصیل در رشته نقشه برداری و زبان فرانسه پرداختم. درسال ۱۳۵۶ به عنوان مربی نقاشی کانون پرورش در استانهای گیلان و اصفهان مشغول کارشدم. پس از انقلاب در مجله کیهان بچهها و سپس به عنوان معلم هنر در مدارس تهران کار کردم.در سال ۱۳۶۸ مجله کوشش را در کانون پرورش به راه انداختم و نخستین کتابم در همین سال به چاپ رسید. سالها به عنوان مدرس هنر به مربیان نقا...