کتاب این جا کسی مرده؟

Is there someone dead?
کد کتاب : 8030
شابک : 9789641913986
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 176
سال انتشار شمسی : 1394
سال انتشار میلادی : 2015
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 24 اردیبهشت

معرفی کتاب این جا کسی مرده؟ اثر ضحی کاظمی

اثری است از ضحی کاظمی به چاپ انتشارات مروارید. رمانی کوتاه که چهارمین اثر تالیفی نویسنده است، داستان از لابی بیمارستان آغاز می شود، شخصیت هایی که هر کدام در غم بیماری عزیز به سر می برند و یا شخصی خاص را از دست داده اند؛ هر بار در اتوماتیک لابی باز می شود و فردی نگران و مستاصل داخل و یا خارج می شود؛ مریم، مهشید، سینا، طاهره، دانیال و دیگرانی که تا کنون سرگذشتی مجزا داشته اند در این لحظه با یکدیگر همراه می شوند.

و پیرمردی که چهره ای آشنا دارد، گویا هر کدام از آن ها او را در خواب و یا جایی دیگر در روزهای اخیر دیده اند.

کتابی با کشش و جذابیت بالا که سرنوشت انسان هایی متفاوت با دردهایی متفاوت، شیوه زندگی متفاوت و روزگاری متفاوت را روایت می کند. کسانی که امروز همگی در این لابی حضور دارند.

کتاب این جا کسی مرده؟

ضحی کاظمی
ضحی کاظمی، کارشناس مهندسی مواد و کارشناس ارشد زبان و ادبیات انگلیسی است. در تهران متولد شده، ولی دوران راهنمایی و دبیرستانش را در لندن گذرانده و نزدیک ده سال که داستان می نویسد. بیشتر کتاب هایش برای بزرگسالان است، مثل اینجا کسی مرده؟ و سال درخت که به زبان انگلیسی هم ترجمه شده اند. آخرین رمان او کاج زدگی نام دارد که قرار است نشر چشمه آن را منتشر کند.رمان علمی -تخیلی سفیر شهر آدم نباتی ها اولین تجربه ی داستان نویسی او برای نوجوانان است که به عشق دختر کتاب دوستش آوین و نوجوانان دوست داشتنی کشورش...
قسمت هایی از کتاب این جا کسی مرده؟ (لذت متن)
سینا به هومن می گوید، پیرمرد را دیده؟ همان که الان بیرون رفت؟ همه ی گوش ها تیز می شود به گفت و گوی هومن و سینا. سینا منتظر جواب نیست. تقه ای به سر خود می زند، دو گوشه لبش را جمع می کند و چینی به پیشانی می اندازد. بعد سر تکان می دهد و می گوید یادش نمی آید قبلا کجا او را دیده! اما خیلی به نظرش آشنا می آید. دانیال و مریم هم زمان آه می کشند. بعد از نشستن هومن و سینا، لحظه ای لابی بیمارستان ساکت می شود. عادل و طاهره به سمت در لابی می روند. عادل لحظه ای چشم در چشم مرد مسن می شود که از جلو او رد می شود. جیغ کوتاهی از گلو بیرون می دهد. سر می چرخاند ببیند طاهره هم متوجه مرد شده یا نه؟ طاهره رفته است داخل و انگار اصلا مرد را ندیده. عادل برمی گردد و دورتا دور حیاط بیمارستان چشم می چرخاند. اثری از مرد نیست. چند نفس عمیق می کشد. بعد دنبال طاهره وارد لابی می شود و به سمت صندلی خالی کنار دانیال می رود.