«دوندهی مادرزاد» اثری ناداستان نوشتهی کریستوفر مک دوگال است. این کتاب روایتی مستند از برخورد نویسندهی کتاب با قبیلهای مکزیکی را بازگو میکنند که دوندههای ذاتی هستند. مک دوگال در «دوندهی مادرزاد»، دربارهی اعضای قبیلهی بومی مکزیکی به نام تاراهومارا در تنگههای مس مکزیکی مینویسد که به شکل طبیعی دونده هستند و در میان آنها قهرمانهای ورزشی فراوانی هم وجود دارند. قصهی مک دوگال در واقع در ستایش دوندگی است و در پی آن است که نشان دهد همهی مردم دونده به دنیا میآیند.
مک دوگال روزنامهنگاری آمریکایی و علاقمند به ورزش دو است. او پس از مجروح شدن مکرر به عنوان یک دونده، از توانایی قبیلهی تاراهومارا برای دویدن مسافتهای طولانی با سرعتهای باورنکردنی آگاه میشود. دوندههای این قبیله بدون آسیبهای معمولی که اکثر دوندگان آمریکایی داشتند، مداوم میدویدند. همین موضوع باعث شده که با توجه به ورزشی نبودن کتاب «دوندهی مادرزاد» به دلیل توصیف او در مورد چگونگی غلبه دوندگان این قبیله بر جراحات در دنیای ورزش مورد توجه قرار گرفته گیرد.
مکدوگال در این کتاب با اشاره به کفشهای دوندگان قبیلهی تاراهومارا که صندلهای نازکی هستند و انفجار آسیبهای ناشی از دویدن از زمان معرفی کفشهای دویدن مدرن در سال 1972، تاکید میکند که کفشهای دویدن با بالشتک مدرن عامل اصلی آسیب های دویدن هستند.
همچنین مک دوگال در کنار تحقیقات خود در مورد قبیلهی تاراهومارا، به این موضوع میپردازد که چرا گونه انسان، که در میان نخستیها منحصربهفرد است، دارای ویژگیهایی برای دویدن استقامتی است. او در این کتاب استدلال میکند که انسانها جنگلها را ترک کردند و با توسعهی توانایی دویدن در مسافتهای طولانی به منظور شکار طعمه به دشتها رفتند.
کتاب دونده مادرزاد