کتاب ال دیگو

El Diego
کد کتاب : 55361
مترجم :
شابک : 978-6226489218
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 280
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2000
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 3
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

معرفی کتاب ال دیگو اثر دیگو مارادونا

دیگو آرماندو مارادونا بازیکن و مربی حرفه ای فوتبال آرژانتینی بود. او که به طور گسترده به عنوان یکی از بزرگترین بازیکنان تاریخ این ورزش در نظر گرفته می شود، یکی از دو برنده مشترک جایزه بازیکن قرن بیستم فیفا بود. پاس دادن، کنترل توپ و مهارت های مارادونا با جثه کوچک او ترکیب شد که به او مرکز ثقل پایینی می داد و به او اجازه می داد بهتر از سایر بازیکنان مانور دهد. حضور و رهبری او در زمین تاثیر زیادی بر عملکرد کلی تیمش داشت، در حالی که او اغلب توسط مخالفان مورد توجه قرار می گرفت. او علاوه بر توانایی‌های خلاقانه‌اش، چشم به گل نیز داشت و به عنوان متخصص ضربات آزاد شناخته می‌شد. مارادونا که یک استعداد زودرس بود، لقب "El Pibe de Oro" ("پسر طلایی") را گرفت، نامی که در طول زندگی حرفه ای او با او ماندگار شد. او همچنین زندگی پر دردسری در خارج از زمین داشت و در سال های 1991 و 1994 به دلیل مصرف مواد مخدر از فوتبال محروم شد.

مارادونا، یک بازیساز پیشرفته که در پست کلاسیک شماره 10 فعالیت می کرد، اولین بازیکنی بود که دو بار رکورد نقل و انتقالات جهان را به نام خود ثبت کرد: در سال 1982 زمانی که با 5 میلیون پوند به بارسلونا منتقل شد و در سال 1984 زمانی که با مبلغی معادل6.9 میلیون پوند به ناپولی رفت. او در دوران باشگاهی خود برای آرژانتینوس جونیورز، بوکا جونیورز، بارسلونا، ناپولی، سویا، و نیوولز اولد بویز بازی کرد و بیشتر به خاطر حضور در ناپولی، جایی که افتخارات زیادی کسب کرد، مشهور است.

کتاب ال دیگو

دیگو مارادونا
دیگو آرماندو مارادونا (Diego Armando Maradona) (زادهٔ ۳۰ اکتبر ۱۹۶۰ – درگذشتهٔ ۲۵ نوامبر ۲۰۲۰) سرمربی و بازیکن فوتبال بازنشستهٔ آرژانتینی بود. مارادونا یکی از بهترین بازیکنان تاریخ فوتبال به‌شمار می‌رفت و همواره شماری از بازیکنان و مربیان سرشناس، کارشناسان، مجلات تخصصی فوتبال و نیز هواداران این رشته ورزشی، او را برترین بازیکن تمام ادوار فوتبال می‌دانند. در نظرسنجی که از سوی فیفا انجام‌شد، او همراه با پله برنده عنوان برترین بازیکن قرن بیستم میلادی شد. مارادونا تیم ملی...
قسمت هایی از کتاب ال دیگو (لذت متن)
به محض رسیدن به آرژانتین، به کمپ تیم ملی و پیش بازیکنان رفتم. بازسازی تیم ملی آغاز شده بود و پروسه ی راحتی هم نبود. بچه ها توری را آغاز کرده بودند که با گند مساوی جلوی کلمبیا شروع و با شکوه برد مقابل آلمان، به پایان رسیده بود. به عنوان یک سرباز به تیم ملی آمده بودم و هر جایی که بیلاردو می خواست، آماده ی خدمت بودم. این مرد مصمم به نظر می رسید و من آماده بودم تا پای مرگ، دنبالش بروم.

بازی های مقدماتی در ونزوئلا شروع شد. راحت بود؟ عمرا! برای ما قرار نبود هیچ چیز راحت باشد. شاید رقیب راحتی داشتیم، ولی آن موقع یازده بازیکن رقیب، تنها حریفمان نبودند. این تنها توصیفی است که حتی امروز می توانم به زبان بیاورم. داستان این است که به محض فرودمان در سن کریستودول، جمعیت از کنترل خارج شد. پلیس البته حضور داشت، ولی آن ها هم ونزوئلایی بودند. مردی دیوانه راهش را از بین جمعیت به سویم باز کرد و به محض اینکه به من رسید، محکم لگدی به زانویم زد. جنتیله، که در جام جهانی 82 آن قدر بد مرا زده بود، هم نمی توانست محکم تر از این بزند. لنگان لنگان به همراه دکتر رائول مادرو، راهی هتل شدم. همه ترسیده بودند. آن حرام زاده زانویم را درب و داغان کرده بود.

تمام مدت شب قبل از بازی را در رختخواب و با کیسه یخ روی زانویم، گذراندم. تا ساعت 5 صبح خوابم نبرد. اولش فکر می کردم چیزی نیست، ولی رفته رفته بدتر می شد. برای تکمیل مصیبت هم، در طول آن مسابقه ی لعنتی و بقیه بازی ها، همه زانوی راستم را هدف می گرفتند. می گویم مسابقه ی لعنتی چون برای بردن آن خیلی به زحمت افتادیم؛ همان طور که همیشه می افتادیم. در حالی که مضطربانه منتظر سوت پایان بودیم، بازی را 3-2 به پایان بردیم.