کتاب کتابخانه ی بابل;

کتاب کتابخانه ی بابل

short Stories
و 23 داستان دیگر

کد کتاب : 13518
مترجم :
شابک : 978-9644481154
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 260
سال انتشار شمسی : 1401
سال انتشار میلادی : 1941
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 10
زودترین زمان ارسال : 5 اردیبهشت
کتاب کتابخانه بابل; کتاب کتابخانه بابل
کتابخانه بابل
Collected fictions
هزارتوی بورخس 6

کد کتاب : 14332
مترجم :
شابک : 978-6002530660
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 140
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 1999
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 6
زودترین زمان ارسال : ---

معرفی کتابخانه ی بابل اثر خورخه لوئیس بورخس

اگرچه کار بورخس به داستان کوتاه ، مقاله و شعر محدود شده است ، اما او از آرژانتین در سراسر جهان به عنوان یکی از اصلی ترین و برجسته ترین چهره های ادبیات مدرن شناخته شده است. آندره مائوریوس در مقدمه خود می نویسد: " بورخس نویسنده بزرگی است که فقط تعداد کمی مقاله یا روایت های کوتاه خلق کرده است. با این حال همین ها برای ما کافی هستند که او را بخاطر هوشمندی فوق العاده ،تخیل غنی و شیوه ی تقریبا ریاضی گونه اش ستایش کنیم"

این داستان های عجیب و غریب ، استادانه و تخیلی استعداد او را برای نوشتن داستان از طریق بازی با فرم و ژانر و زبان نشان می دهد. این آثار بی نظیر در کنار هم ، یک مجموعه کامل یک جلدی را برای همه کسانی که مدت هاست عاشق بورخس هستند ، و یک معرفی عالی از کار این استاد برای کسانی که هنوز نبوغ او را کشف نکرده اند ، تشکیل می دهند.

در این مجموعه بیست و چهار داستان کوتاه وجود دارد. که یکی از معروفترین داستان ها داستان کتابخانه بابل است. در این داستان راوی بورخس توضیح می دهد که چگونه جهان او از تعداد بسیار زیادی اتاق شش ضلعی در مجاور هم تشکیل شده است. در هر اتاق ، یک ورودی بر روی یک دیوار وجود دارد ، ملزومات برای بقای انسان در یک دیوار و در چهار دیوار دیگر قفسه کتاب. گرچه ترتیب و محتوای کتاب ها تصادفی و ظاهرا کاملا بی معنی است ، اما ساکنان بر این باورند که همه ی این کتاب ها ممکن فقط 25 شخصیت اصلی 22 حرف ، دوره ، ویرگول و مکان) هستند. گرچه اکثریت قریب به اتفاق کتابهای موجود در این جهان کاملا نامفهوم و گنگ است ، اما این کتابخانه همچنین باید در جایی ، هر کتاب منسجمی را که تاکنون نگاشته شده ، یا ممکن است تاکنون نوشته شده باشد ، و هر نسخه احتمالی یا کمی غلط هر یک از این کتابها را در بر بگیرد. راوی خاطرنشان می کند که این کتابخانه باید شامل کلیه اطلاعات مفید ، از جمله پیش بینی های آینده ، شرح حال هر شخص و ترجمه های هر کتاب به همه زبان ها باشد.

از داستان های دیگر این مجموعه می توان به جاودانه، دو مرد مرده ، داستان جنگجو و اسیر و ... اشاره کرد.

خورخه لوئیس بورخس
خورخه لوئیس بورخس ، نویسنده، شاعر و ادیب معاصر آرژانتینی. وی از برجسته ترین نویسندگان آمریکای لاتین است..او یکی از چهره های اصلی ادبیات اسپانیایی و جهانی است. کتابهای مشهور او که در دهه 1940 منتشر شد ، مجموعه ای از داستانهای کوتاه هستند که با مضامین مشترک از جمله رویاها ، هزارتوها ، فلسفه ، کتابخانه ها ، آیینه ها ، نویسندگان داستانی و اساطیر بهم پیوسته اند. آثار بورخس به ادبیات فلسفی و ژانر فانتزی کمک کرده است و از سوی برخی منتقدین بعنوان آغاز جنبش رئالیستی جادویی در ادبیات آمریکای لاتین قرن ...
دسته بندی های کتابخانه ی بابل
داستان فانتزی
ادبیات معاصر
ادبیات رئالیسم جادویی
ادبیات آرژانتین
ادبیات آمریکای لاتین
دهه 1940 میلادی
رمان
داستان کوتاه
جایزه میگل دو سروانتس
نکوداشت های کتابخانه ی بابل
The major work of probably the most influential Latin American writer of the century
اثر مهم احتمالا تأثیرگذارترین نویسنده آمریکای لاتین قرن
The Washington Post Book World
Borges is the most important Spanish-language writer since Cervantes
بورخس مهمترین نویسنده اسپانیایی زبان از زمان سروانتس است
Mario Vargas Llosa
When I read a good book, I sometimes like to think I might be capable of writing something similar, but never, in my wildest dreams, could I write anything that approaches the level of cleverness and intellect and madness of Borges. I don’t think anyone could
وقتی کتاب خوبی می خوانم ، گاهی اوقات دوست دارم تصور کنم که ممکن است بتوانم چیزی مشابه آن را بنویسم ، اما هرگز ، در وحشیانه ترین رویاهایم هم نمی توانستم چیزی بنویسم که به سطح زیرکی و خرد و و دیوانگی بورخس نزدیک شود. فکر نمی کنم کسی بتواند
Daniel Radcliffe
قسمت هایی از کتابخانه ی بابل (لذت متن)
جاودانه بودن بی معنی است . به غیر از انسان ، موجود دیگری نیست که جاودانه نباشد ، زیرا همه از مرگ بی خبرند .
بهت توصیه می کنم برای چیزی که مردم می گویند و برای زنی که دیگر دوستت ندارد ، جنجال راه نیندازی .
همان حالتی به من دست داد که به همه ی ما هنگام شنیدن خبر مرگ دست می دهد : تاسفی بی حاصل ، از این که اگر کمی مهربان تر بودیم چیزی از دست نمی دادیم .
گناهی که از این پس ما دو نفر مرتکبش شده ایم . گناه شناختن زیبایی است ، امتیازی که بر انسان ها ممنوع است . اکنون باید کفاره ی آن را بپردازیم .