او بیش از هر کسی زبان داستان را بازسازی کرد و بدین ترتیب راه را برای نسل قابل توجهی از داستان نویسان اسپانیایی-آمریکایی باز کرد.
او داستان را از زمین مسطحی که بیشتر رمان ها و داستان های کوتاه ما هنوز در آن جریان دارد ، بلند کرده است.
امتحان من ، اشاره کرده ام، در باغی از شهر تب آغاز شد، تمام آن شب را نخوابیده بودم، چرا که چیزی در دلم به شور افتاده بود. اندکی پیش از سپیده دم از جا برخاستم؛ بردگانم خفته بودند، ماه به همان رنگ ماسه ی بی تناهی بود. تک سواری خسته و خونین از جانب مشرق می آمد. در چند قدمی من از اسب به زیر افتاد. با صدای زار و نزار، به لاتین ، از من نام رودی را پرسید که حصار شهر را خیس می کرد. به او پاسخ دادم که این مصر بود که باران ها سیرابش می کنند. غمگنانه بانگ برداشت ، رودخانه ای که من می جویم یکی دیگر است. رودی است پنهان که آدمیان را از مرگ می پالاید خون تیره از سینه اش غلغل می زد. به من گفت میهنش کوهستانی بود که در آن سوی گنگ قرار دارد و در آن کوهستان شهره بود که اگر کسی تا غرب راه بپیماید ، جائی که انتهای جهان است به رودخانه ای خواهد رسید که آب آن نامیرانی می بخشد. افزود که در ساحل آن سوی رود شهر نامیرایان برپا شده ، غنی از باره ها، آمفی تئاترها و معبدها. پیش از طلوع فجر جان سپرد، اما من مصمم شدم این شهر و رودخانه تان را کشف کنم.
وقایعی که متعاقب آن رخ داد یخاطره ی نخستین روزهای سفر ما را تا حد تشخیص ناپذیری از ریخت انداخته است. از شهر آرسینوئه عزیمت کردیم و پا به درون صحرای آتشین گذاشتیم. قطع سر زمین غارنشینان ماقبل تاریخ کردیم که مار می بلعند و از کاربرد کلام بی اطلاعند ؛ از سرزمین گارامانته ها گذشتیم که زن های اشتراکی دارند و تغذیه شان از شیر درنده است؛ از سرزمین آئوگیل ها که فقط دوزخ می پرستند. بیابان های دیگری را زیر پا گذاشتیم، جائی که مایه هایش سیاه اند، جائی که رهگذر ناگزیر است از ساعات شب بهره جوید، چرا که حرارت روز فوق تحمل و طاقت است.
در این مطلب، نکاتی ارزشمند را درباره ی چگونگی نوشتن داستان های کوتاه خوب با هم می خوانیم
در دست گرفتن جایزه نوبل ادبیات برای همه نویسندگان یک آرزو و رویا است. اما این رویا برای همه محقق نشد.
کتاب مجموعه ای از 17 داستان کوتاه هست.کتاب خوبی بود و داستانهای زیبایی داشت ...اما بزرگترین مشکل این اثر، حداقل برای من، این بود که کتاب پر بود از اسامی آدمها ،اسطورهها و سرزمینهای ناشناخته ای که من به سختی اسم بعضی از آنها را شنیده بودم، و چون دائما" باید به پی نوشتها مراجعه میکردم کمی خسته کننده و حوصله سر بر بود