1. خانه
  2. /
  3. کتاب زنده ام که روایت کنم

کتاب زنده ام که روایت کنم

3.8 از 1 رأی

کتاب زنده ام که روایت کنم

Living to Tell the Tale
٪15
250000
212500
معرفی کتاب زنده ام که روایت کنم
"زنده ام که روایت کنم" زندگینامه ی ”گابریل گارسیا مارکز" است که به قلم خودش نوشته شده است. این کتاب در ابتدا در سال 2002 به اسپانیایی منتشر شد و ترجمه انگلیسی آن توسط "ادیث گروسمن" در سال 2003 منتشر شد. "زنده ام که روایت کنم"، داستان زندگی ”گابریل گارسیا مارکز" از سال 1927 تا 1950 را روایت می کند و با پیشنهاد ازدواج وی به همسرش پایان می یابد. این کتاب به شدت بر موضوعاتی مانند: خانواده ، مدرسه و شغل ”گابریل گارسیا مارکز" به عنوان روزنامه نگار و نویسنده ی داستان کوتاه تمرکز دارد و اشاراتی به واقعیت هایی از زندگی واقعی دارد که در رمان های او به شکل های متعددی آمده است ، از جمله کشتار توسط کمپانی موز که به صورتی برجسته ظاهر می شود.
”گابریل گارسیا مارکز" شاید از تحسین برانگیزترین و خواندنی ترین نویسندگان زمانه ی ما باشد . داستان زندگی وی شامل آدم ها ، مکان ها و وقایعی است که برای او اتفاق می افتد و داستان هایی از خانواده ، کار ، سیاست ، کتاب و موسیقی کلمبیای محبوب او ، بخش هایی از گذشته ی وی که تا کنون ناشناخته بوده و حوادثی که بعدا اتفاق می افتد ، در کتاب او گفته می شود. .کتاب یک خاطره زنده ، قدرتمند و روان است که نحوه ی شکل گیری شخصیت مارکز را به عنوان یک نویسنده و یک مرد به ما نشان می دهد. همان طور که مبارزات نویسنده ی نوپا را دنبال می کنیم ، در ”گابریل گارسیا مارکز" دقیق تر میشویم و با مفهوم ، "تنهایی" که در همه کتاب های او وجود دارد بیشتر آشنا می شویم. همچنین با وجود روند سریع زندگی در این داستان ، کاملا آشکار است که کلمبیا و حتی تا حدودی بیشتر شهر کوچک او آراکاتاکا تقریبا به طور کامل از وقایعی که در جهان خارج اتفاق می افتد جداست.
درباره گابریل گارسیا مارکز
درباره گابریل گارسیا مارکز
گابریل خوزه گارسیا مارکز، زاده ی ۶ مارس ۱۹۲۷ در دهکده ی آرکاتاکا درمنطقه ی سانتامارا در کلمبیا - درگذشته ی ۱۷ آوریل ۲۰۱۴، رمان نویس، نویسنده، روزنامه نگار، ناشر و فعال سیاسی کلمبیایی بود. او بین مردم کشورهای آمریکای لاتین با نام گابو یا گابیتو (برای تحبیب) مشهور بود و پس از درگیری با رییس دولت کلمبیا و تحت تعقیب قرار گرفتنش در مکزیک زندگی می کرد. مارکز برنده ی جایزه ی نوبل ادبیات در سال ۱۹۸۲ را بیش از سایر آثارش به خاطر رمان صد سال تنهایی چاپ ۱۹۶۷ می شناسند که یکی از پرفروش ترین کتاب های جهان است.مارکز یکی از نویسندگان پیشگام سبک ادبی رئالیسم جادویی بود، اگرچه تمام آثارش را نمی توان در این سبک طبقه بندی کرد. پزشکان در سال ۲۰۱۲ اعلام کردند که مارکز به بیماری آلزایمر مبتلا شده است.او برای نوشتن کتاب خاطرات روسپیان غمگین من، چاپ ۲۰۰۴، حدود ده سال وقت صرف کرد. در ژانویه ی ۲۰۰۶ اعلام کرد که دیگر تمایل به نوشتن را از دست داده است. میراث او، مجموعه ی بزرگی از کتاب های داستانی و غیرداستانی است که با پیوند دادن افسانه و تاریخ در آن، همه چیز را ممکن و باورکردنی می نماید. گابریل گارسیا مارکز در سال ۱۹۸۲ جایزه ی ادبی نوبل را دریافت کرد و بنیاد نوبل در بیانه ی خود او را «شعبده باز کلام و بصیرت» توصیف کرد. تمام داستان های وی به نثری نوشته شده اند که از نظر رنگارنگی و جاذبه ی غریبشان، فقط می توان آن ها را با کارناوال های آمریکای جنوبی مقایسه کرد.گابریل گارسیا مارکز، در روز پنجشنبه ۱۷ آوریل ۲۰۱۴، در ۸۷ سالگی، در مکزیکوسیتی درگذشت. جسد وی فردای آن روز در روز آدینه در مکزیکوسیتی سوزانده و بخشی از خاکستر جسد وی به زادگاهش کلمبیا منتقل شد.
قسمت هایی از کتاب زنده ام که روایت کنم

دیدگاه شخصی اش نسبت به پول خیلی به خصوص بود. یک بار مادرم او را موقعی که سر کیفش رفته بود و می خواست به خرج خوراک ناخنک بزند غافلگیر کرد. لوئیس انریکه، در دفاع از خود، به استدلالی متوسل شد که وقیح ولی کاملا واقع بینانه بود: پولی که آدم بی اجازه از کیف یا جیب والدین برمی دارد، دزدی به حساب نمی آید، چون این پول مال همه است و والدین، از روی حسادت، آن را از بچه ها دریغ می کنند، زیرا خودشان نمی توانند این پول را خرج چیزهایی کنند که فرزندانشان می توانند. برای اثبات صحت استدلال برادرم تا آنجا پیش رفتم که اعتراف کردم خودم هم، در شرایط اضطراری، به پول هایی که مادرم مخفیانه پس انداز می کرد دستبرد زده بود.

مادرم از من خواست برای فروش خانه همراهش بروم. صبح آن روز از روستای دورافتاده ای که خانواده ام آنجا زندگی می کرد به بارانکیا آمده بود، بی آنکه از جا و مکانم کوچک ترین نشانی داشته باشد. بعد از آنکه به این طرف و آن طرف سر زد و از آشنایان پرس وجو کرد، شنید که باید در کتابفروشی موندو یا کافه های اطرافش دنبالم بگردد، چون روزی دوبار برای گپ زدن با رفقای نویسنده ام به آنجا می رفتم. کسی که این اطلاعات را در اختیارش گذاشت، به او هشدار داد: « مراقب باشید، همه شان دیوانه زنجیری اند. » درست سر ظهر به پاتوقم رسید، با قدم های سبک از بین میزهای پوشیده از کتاب راه باز کرد، روبه رویم راست ایستاد، با لبخند شیطنت آمیز ایام جوانی اش، به چشمانم زل زد، و قبل از اینکه بتوانم عکس العملی نشان بدهم گفت: ــ منم، مادرت. چیزی در وجودش تغییر کرده بود که مانع شد در نگاه اول بشناسمش. چهل وپنج سال داشت. با حساب اینکه یازده شکم زاییده بود، تقریبا ده سال از عمرش را در بارداری گذرانده بود، و حداقل همین مدت هم بچه هایش را شیر داده بود. مویش، زودتر از موعد، کاملا جوگندمی شده بود، از پشت شیشه های اولین عینک دوربینش، چشمانش درشت تر و بهت زده به نظر می رسیدند، و در عزای مادرش لباس سیاه ساده و بسته ای به تن داشت، ولی هنوز زیبایی رومی عکس عروسی اش را، که اکنون هاله ای پاییزی به آن وقار می بخشید، حفظ کرده بود. قبل از هرچیز، حتی قبل از اینکه مرا در آغوش بکشد، با حالت رسمی همیشگی اش گفت: ــ آمده ام ازت بخواهم که لطف کنی و برای فروش خانه همراهم بیایی. لازم نبود بگوید کدام خانه یا کجا، چون برای ما فقط یک خانه در دنیا وجود داشت: خانه قدیمی پدربزرگ و مادربزرگ در آراکاتاکا ، که از بخت خوب آنجا به دنیا آمدم و از هشت سالگی به بعد دیگر برای زندگی به آنجا برنگشتم.

مقالات مرتبط با کتاب زنده ام که روایت کنم
مقایسه ترجمه‌های کتاب «صد سال تنهایی» اثر «گابریل گارسیا مارکز»
مقایسه ترجمه‌های کتاب «صد سال تنهایی» اثر «گابریل گارسیا مارکز»
ادامه مقاله
برترین نویسندگان در «ادبیات آمریکای لاتین»
برترین نویسندگان در «ادبیات آمریکای لاتین»

بیش از هر ژانر و سبک دیگر، این «رئالیسم جادویی» بود که دوران شکوفایی «ادبیات آمریکای لاتین» را در قرن بیستم تعریف کرد

جادوهای واقعی «گابریل گارسیا مارکز»
جادوهای واقعی «گابریل گارسیا مارکز»

مارکز در داستانش به مخاطبین خود نشان می دهد که هر چیزی می تواند ممکن باشد

چرا باید زندگی‌نامه بخوانیم ؟
چرا باید زندگی‌نامه بخوانیم ؟

خواندن زندگی‌نامه افراد موفق و حتی افراد غیر موفق برای همه ما لازم است. اما واقعا چه فایده مهمی برای ما دارد؟

صد سال تنهایی : تاریخ آمیخته با جادو
صد سال تنهایی : تاریخ آمیخته با جادو

می توان درباره ی رمان صد سال تنهایی گفت که این اثر چیزی حیاتی را در مورد تجربه ی تاریخی صدها میلیون نفر در خود دارد که فقط به آمریکای لاتین خلاصه نمی شود

چگونه گابیتو به مارکز تبدیل شد؟
چگونه گابیتو به مارکز تبدیل شد؟

بذرهای رمان های گارسیا مارکز، پدرِ رئالیسم جادویی، در جوانی اش کاشته شده اند.

5 دلیل برای خواندن رمان‌های عاشقانه‌‌ و تأثیر آن بر زندگی
5 دلیل برای خواندن رمان‌های عاشقانه‌‌ و تأثیر آن بر زندگی

اگر همیشه با دیده ی شک و تردید به رمان های عاشقانه و طرفداران آن نگریسته اید و علت محبوب بودن این ژانر، کنجکاوی تان را برانگیخته است، با این مقاله همراه شوید

نظر کاربران در مورد "کتاب زنده ام که روایت کنم"
2 نظر تا این لحظه ثبت شده است

محشره این کتاب ... علاقه مندان به مارکز حتماً باید این کتابو بخونن ... با ترجمه‌ی خوب کاوه میرعباسی

1402/12/19 | توسطکاربر سایت
1
|

زنده ام که روایت کنم (زیستن برای بازگفتن)، داستان زندگی «گابریل گارسیا مارکز» را، از سال 1927میلادی، تا سال 1950میلادی در بر میگیرد؛ کتاب بر خانواده، تحصیلات، و کارهای نخستین ایشان، به عنوان: «روزنامه نگار»، و «نویسنده داستان کوتاه»، متمرکز شده است؛ و مدام به واقعیتهای زندگی روزمره سرک میکشد.

1401/07/02 | توسطسروش کاکاوند
7
|