امروز ترا با همه قافیه کم دارم و بس. تا درک تو تا فاصله تنها دو قدم دارم و بس. فردا که بیاید، چه تو باشی چه نباشی. دستان خدا را به سر شعر شبم دارم و بس. پیداست که چشمان تو از دور مرا می جوید. مدیون همانم که کنون شوق قلم دارم و بس. شب دامن احساس مرا باز گرفتست به چنگ. هم پای غزل نام تو را روی لبم دارم و بس. ای گمشده در هاله ای از چهره رویایی ماه. افسو که در واژه ترا خالی و کم دارم و بس. این گونه مرا با دل مغرور میازار که من. آن عشق سزاوار ترا کنج دلم دارم و بس.