این کتاب ماجرایی را پیرامون سرزمین «عدن» روایت می کند، جایی که بیش از چند سده گذشته توسط اهورای مقدس و در مبارزه قدرتمندانه ی او علیه تیغه ها و شکست آن ها صاحب این نام شد، هرچند اهورا همواره بیم بازگشت دوباره اهریمن و تصاحب شهر توسط نیروهای شر را به ویژه از سوی جنگل شمالی داشت.
ولاد فرزند ماتایسن است و سال هاست از دیدن پدر محروم مانده، از هنگامی که پدرش برای بازپس گیری پادشاهی به سرزمین عدن لشکر کشی کرد اما با وجود پیروزی های پی در پی در مقابل ارتش آهنین شکست خورد و پس از آن ناپدید گشت. ولاد روز به روز در غیاب پدر رشد می کند و روزگار می گذراند تا این که در شبی متفاوت حضور فردی دیگر را در اتاقش احساس می کند، این فرد کسی نیست جز پدرش ماتایسن!
کتاب عدن 3