کتاب وش وش، وشی، وشان، سیاوش

Vash Vash
کد کتاب : 83367
شابک : 978-9645834812
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 112
سال انتشار شمسی : 1396
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 11 آذر
محمدرضا یوسفی
محمدرضا یوسفی (زاده ۱۳۳۲، همدان) نویسنده و نظریه‌پرداز ادبیات کودکان و نوجوانان اهل ایران است. اولین اثر داستانی او سال تحویل شد بود که در سال ۱۳۵۷ منتشر شد. وی علاوه بر داستان‌نویسی برای کودکان و نوجوانان، به نمایش نامه‌نویسی و فیلم نامه‌نویسی نیز مشغول است اما فعالیت‌های اصلی او نویسندگی برای کودکان است. به گفتهٔ خودش تا کنون بیش از دویست اثر عمدتاً داستانی برای کودکان و نوجوانان منتشر کرده‌است.
قسمت هایی از کتاب وش وش، وشی، وشان، سیاوش (لذت متن)
وشی روی نقشه داشت گم می شد که دودکش های بلند کوره های آجرپزی را پیدا کرد. از نوک بعضی از آن ها دود به آسمان می رفت، وشی گفت: «راه فرار از دست اصغر زیگیل همین دودکش ها هستند. وشان خواست فرار کند، از این دودکش بالا رفت. به نوک آن رسید و اگر نوکرهای اصغر زیگیل به او نرسیده بودند به آسمان رفته بود و الان رو یکی از همین ابرها برای خودش باران بازی می کرد. می دانی اصغر زیگیل سلطان دودکش های جهان است. همهٔ کارگرهایی که توی کوره پزخانه ها کار می کنند، مشتری او هستند. به دنیا هیچی ترسناک تر از راه هایی که به کوره پزخانه ها می رسند و اتاقک هایی که کارگرها در آن جا زندگی می کنند، نیست. وشان همیشه خداخدا می کرد تا نوبت پخش کوره پزخانه ها به او نیفتد، چقدر از آن جاها می ترسید و همیشه با یکی دیگر به آن جا می رفت. او فکر می کرد اگر تنها به کوره پزخانه ها می رفت یکی از آجرهای آن جا می شد و زیر دست و پا نابود می شد. قطاری از دل شهر می آمد و تا اعماق پایین شهر می رفت. شیشه های آینه ای داشت و می شد موهای پریشان و صورت های زیبا را توی آن دید. مانند اژدهایی زمین را می کند و از جهان تاریکی ها می گذشت و تا به روشنایی می رسید، آژیر می کشید. وشی گفت: «دودکش کوره پزخانه ها را ببین به جای درخت از زمین سبز شده اند.»