داستانی از هانی و نبات که ماجرایشان جایگزین قصه ی حدیقه و مجید شده است، حدیقه دختری در خدمت امامزاده محلشان بوده و معشوقه ی مجید، معشوقه ای با فاصله زیاد از عاشق که مرگ گریبانش را می گیرد و نوعی بی قراری همیشگی را به جان مجید می اندازد. نویسنده، حوادث را خودآگاهانه جابجا ساخته، داستان اصلی را به حاشیه رانده و ماجرایی دیگر را مرکز توجه قرار داده است، اما خود حدیقه را بیشتر دوست دارد و به عقیده اش همه ما حدیقه ایم.
کتاب در خواب هایم