داستان دینی در سالهای پس از انقلاب اسلامی تحولات بسیاری را از سر گذرانده است. از تجربه بازنویسیهای متعدد و گاه درخشان از رویدادهای مذهبی، خلق داستان بلند و رمان بر مبنای یک رویداد تاریخی که در آن نویسنده با تخیل خود بخشی از یک رویداد را بازنویسی کرده است، تألیف سرگذشتنامههای داستانی، رمانهای شخصیتمحور که یک رویداد مستند تاریخی را دستمایه روایت کردهاند و حتی تکنگاریهای داستانی درباره یک شخصیت دینی. با این همه کمتر پیش آمده که یک داستان دینی با الهام گرفتن از المانهای روایی قرآن کریم و نیز نکات غیر داستانی بیان شده در آن تألیف شود و البته کم نبودهاند داستانهایی که با الهام از این کتاب مقدس نوشته شده است.
رمان نوجوان «گنامینوها قدر آدم را نمیدانند» اثر مریم راهی را میتوان ادامهدهنده سبکی نو و کمتر پرداخته شده در داستان دینی دانست که از آن به عنوان اقتباس از یک روایت مستند میتوان یاد کرد. اقتباسی که در آن یک روایت و بازگویه مستند و یا حتی غیرمستند تاریخی دستمایه خلق اثری داستانی میشود که در آن شخصیتها و رودادهایی با حقیقتی مستند و یا غیرمستند که سابقه مواجهه مخاطب با آن پیش از این در کتابهای مقدس و متون روایی دینی وجود داشته است، دستمایه خلق و نوعی آفرینش ادبی میشوند که در آن به صورت غیرمستقیم نقشی برای آنها در نظر گرفته میشود.
کتاب گنامینوها قدر آدم را نمی دانند