داستانی فوق العاده با قلب، رمز و راز و بینش عالی.
کتابی دلگرم کننده و در عین حال پر از تعلیق درباره استحکام خانواده، آشفتگی دوستی های از دست رفته و پیدا شده، و مهمتر از همه، یادآوری اینکه چه کسی هستید.
همین قضیه باعث خجالت و ترس مردممان شد. کشیش براون آدم خیلی رک گویی بود گفت هرکسی که ادعا کند ارواح را میبیند آدم باخدایی نیست و عموی من شیطان را به میان مردممان میکشاند. پس اسم دیگری روی الدورات گذاشتند و به او گفتند جادو درمانگر البته گردشگرها جور دیگری فکر میکردند عمویم جاذبه ی گردشگری بود. میخواستند او را ببینند و بپرسند آیا میتواند روح یکی از درگذشتگانشان مثلا مادر پدر یا بهترین دوستشان را ببیند یا نه اما سخت میشد عمو الدورات را پیدا کرد؛ خانه اش بالای تپه بود و به ندرت بیرون می آمد کشیش راون به ما میگفت نشانیاش را به هیچ کس ندهیم.
این کتاب رو نخونم ولی دوستم داره میگفت عالیه❤️