1. خانه
  2. /
  3. کتاب سرخ مثل دریا

کتاب سرخ مثل دریا

نویسنده: لیلا امیری
5 از 1 رأی

کتاب سرخ مثل دریا

Sorkh mesl-e Darya
انتشارات: مروارید
٪15
70000
59500
دسته بندی های کتاب سرخ مثل دریا
قسمت هایی از کتاب سرخ مثل دریا

میرزا زل زد به صفحه ی تلویزیون کمدی. زنی عرب داشت ترانه می خواند. عامر به موج دودهایی نگاه کرد که تند تند از دهان میرزا بیرون می زد.. دودهایی سفید عین دشداشه اش. خوشش نمی آمد او از پدرش بد می گوید، اما نمی توانست بفهمد که چه اتفاقی دارد می افتد. چشمش به رنگ سرخ زغال های سر قلیان افتاد که درست عین سرخی دامن های چند دوره گرد بود: زن هایی که هر چند وقت یک بار سرو کله شان توی محله پیدا می شد. مادرش گفته بود: (( اینها کولی ان. )) عامر پرسیده بود: ((کولی یعنی چی؟)) شهلا گفته بود: کولی یعنی دوره گرد. بی بی ت می گفت وقتی بچه بود، کولی ها سه پایه درست می کردن و می آوردن می فروختن. سه پایه برای روی آتیش که کتری یا تابه.ی مخصوص نون روش بذارن. همیشه هم خرمهره های رنگی برای فروش داشتن.... . .

نظر کاربران در مورد "کتاب سرخ مثل دریا"
3 نظر تا این لحظه ثبت شده است

یکی از قشنگ‌ترین رمان هایی هست که تاحالا خوندم

1403/03/13 | توسطکاربر سایت
0
|

واقعا رمان زیبا و دلنشینی هست بهتون پیشنهاد میکنم حتما بخونید

1401/06/26 | توسطویانا - کاربر سایت
1
|

کتاب سرخ مثل دریا بسیار زیبا با متنی روان و دلنشین خواندن این کتاب به شدت توصیه میشه

1401/06/26 | توسطکاربر سایت
0
|