در تاریخ ادبیات مارکسیستی و نقد ادبی مارکسیستی بارها پیش آمده است که کسانی که آرمانشان ادبیاتی بوده که در آن «عقاید نویسنده پنهان میماند» با هواخواهان فرمول لنینیستی «جانبداری توأم با مبارزه» اصطکاک شدید پیدا کردهاند. منتقدان ادبی مارکسیست، بر حسب اینکه حتا ناخودآگاه مجبور به انتخاب نظریه انگلس یا لنین در زیباییشناسی شده باشند، به دو اردوی عمده تقسیم شدهاند: یکی گروه مکتبی، و دیگری پارامارکسیستها.
ژادانفیستها و گردانندگان نخستین کنگره نویسندگان شوروی در 1934، با عزم جزم به پشتیبانی از موضع مکتبیان برخاستند. ژدانف در نطق خود خطاب به کنگره عمدا زبان و الفاظ انگلس را برگزید، ولی مضمون و معنای سخنان او را به نام لنینیسم رد کرد و گفت: ادبیات ما در شوروی هراسی از این اتهام ندارد که بگویند «گرایشدار» است. آری، ادبیات شوری گرایشدار است، زیرا در عصر پیکار طبقاتی، ادبیاتی که طبقاتی و گرایشدار و سیاسی نباشد، وجود ندارد و نمیتواند وجود داشته باشد.
کتاب مارکسیسم و نقد ادبی