سعی کردهام در این کتاب بر تحولات روشنفکران ناظر باشم و به ایضاح افکار آنها بپردازم و طبیعتا در این روند بهطور ناخودآگاه در مصاحبهها و بررسیهایم غرابت ذهنی و همدلی از خود بروز دهم و این کاملا به صورت ناخودآگاه است که سعی من بر این بوده که تنها ناظر باشم. در روشنفکری دینی؛ ما غفلتی در حوزه اخلاق فایدهگرایانه را شاهدیم و این در حالی است که در قرن بیستم گذار از قرائت بینامتنی را میبینیم که اخلاق فایدهگرایانه پایبند به یکسری حقوق بشر و محدودیتها میشود. برای روشنفکران دینی، دین فربهترین مولفهها است و درمقابل آن؛ روشنفکران عرفی را میبینیم که هویت ما و نسبت ما با مغربزمین؛ اصلیترین مولفههای و دغدغههای فکری آنهاست. روشنفکران دینی بهطور کل در دغدغه دینیشان مشترک هستند. آنها به گروههای مختلف تقسیم میشوند که به علت مسائل سیاسی و اجتماعی؛ بروزی از نام آنها نمیبینیم. جریان تمایز به چپ یکی از این جریانهاست. این جریان تفکر ایدئولوژیک را منفی نمیداند و اوتوپیایی دارد و راهکار رسیدن به آن را تنها انقلاب میداند. برای این جریان؛ عمل سیاسی اولویت دارد و نگاه این جریان درون دینی نیست. این جریان؛ دین را به شکل ایدئولوژی میبیند و از آن بهعنوان ابزاری استفاده میکند تا به کار اجتماع آید. این جریان ترجیح میدهد که از آن با نام روشنفکری مذهبی یاد شود.
کتاب در باب روشنفکری دینی و اخلاق