اگر کارگران تمامی ثروت جامعه را تولید می کنند، پس چه کسی کارگر را تولید می کند؟ به عبارت دیگر چه فرایند هایی به کارگر امکان می دهند هر روز خودش را به محل کار برساند تا بتواند ثروت جامعه را بازتولید کند؟ صبحانه چه نقشی در آمادگی او برای کار دارد؟ خواب خوش شبانه چطور؟ اگر سوالات را به فرایند های خارج از خانوار این کارگر بسط دهیم اوضاع از این هم پیچیده تر می شود. نظریه بازتولید اجتماعی نشان می دهد که مقوله ی ذاتی سرمایه داری، نیروی حیات بخش آن کار انسان است. در این نظریه مسئله ی ستم (جنسیتی، نژادی، گرایش جنسی) در ارتباط ساختاری با تولید سرمایه داری و بدین ترتیب شکل گرفته بر اساس آن نظریه پردازی می شود.