از لحظهای که سقراط گفت «من خود آتنم» و شهر را حتا به قیمت جانش ترک نکرد، تا مقالهی درخشان گئورگ زیمل «کلانشهر و حیات ذهنی»، و حتا هزارههایی پیشاز سقراط و تا همین امروز در هزارهی سوم پس از میلاد مسیح، شهر جلوهگاه آرزوها و آمال انسان بود، انسانی که میخواست جهان را آنگونه بسازد که دوست داشت. اما مگر شهر بدون ادبیات میتوانست در تاریخ تکثیر شده و بازنماییهای خودش را بازیابد؟ اگر تروی در ایلیاد و ادیسهی هومر تصویری یافت که گویی روایتی بود از شکوه و ویرانی و پایان یک افسانه، ویرژیل در انهاید، تولد دوبارهی تروی افسانهها را در بنا نهادن رم به دست آینیاس و پسرش ایلیوس تحریر میکند. گویی روح تروی با همراهی آپولو، از شرق به غرب سفر میکند، از آناتولی به مدیترانه. این یکی از ماجراهای ادبیات و شهر است که هزارهها را بههم وصل کرده و این ماجرا، قبض و بسط بسیار دارد و قریب به پنج هزار سال مدنیت را در برمیگیرد. کتاب «شهر در ادبیات» مجموعه مقالهایست با پیوستاری تاریخی، تحلیلی و فلسفی، که آرامآرام در پیچوخمهای ادبیّت و شهریّت، همنشینیها و تقابلهایشان عبور کرده و از اوروک و اریدو تا پترزبورگ و نیویورک، پاریس و لندن، برلین و دوبلین و ... را در نسبتشان با ادبیات توضیح میدهد. «کوین آر. مکنامارا» و دیگر نویسندگان این کتاب با تأکید بر شهرهای آسمانی، اتوپیاهای عقلانی، کلانشهرهای مدرن، شهرهای آوانگارد، شهرهای پسامدرن، شهرهای پرسه، شهرهای شب و ... یکی از دقیقترین مجموعه نوشتههای پیوسته دربارهی ادبیات و شهر را برای ما ارمغان گذاشتهاند که خواندنشان عیشیست همچون پرسه در شهرهای ادبیات همهی اعصار.
کتاب شهر در ادبیات