بحث از رابطه بین عمل و جزاء به نحو عینیّت، حقیقتی است که در آثار و تالیفات اقدمین از فلاسفه الهی مطرح بوده و شواهد در دست، گویای چنین مطلبی است. صدرالمتالهین به نقل از فیثاغورس حکیم کلماتی را نقل می نماید که حاکی از این مسئله است.[۱] لکن آغاز پرداختن به این مسئله در میان محققان مسلمان را باید از آیات شریفه قرآن کریم و سپس روایات صادره از اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) دانست که به تبع آن اندیشمندان اسلامی در این رابطه مطالبی را بیان نموده اند.
مسئله رابطه بین عمل و جزاء به نحو عینیّت یا همان مسئله تجسم اعمال، ریشه در آیات و روایات وارده داشته و در طول قرون متمادی در میان مفسرین، متکلمین و فلاسفه اسلامی به بحث و بررسی گذاشته شده است. قبل از ظهور حکمت متعالیه صدرایی برخی از اندیشمندان مسلمان به تبیین فلسفی تجسم اعمال پرداخته بودند، ولی به علت قصور اصول فلسفی موجود در آن عصر، توفیق چندانی را در این زمینه نیافته بودند، ولی با ظهور حکمت متعالیه، صدرالمتالهین(ره) در سایه حرکت جوهری نفس انسانی و اصول مطرح شده دیگر، توانستند در این زمینه به حقایقی رسیده و تبیینی عقلانی از تجسم اعمال در سایه اتحاد با نفس انسانی ارائه نمایند، بعد از ایشان و تاکنون نیز برخی از پیروان مشرب فلسفی حکمت متعالیه به طور پراکنده به این موضوع پرداخته و آن را مورد توجه قرار داده اند.
در میان محققان مسلمان تألیفات مختلفی در موضوع تجسم اعمال به چشم می خورد که در آن ها به بیان رابطه عمل و جزاء اخروی پرداخته شده، از باب نمونه می توان به کتاب”تجسم الاعمال” از محمد اسماعیل خواجوئی و کتاب “تجسم عمل یا تبدیل نیرو به ماده” از محمد امین رضوی و پایان نامه “تجسم اعمال از منظر دین و فلسفه” از محمد علی تجری و نیز مقاله “کاوشی در تجسم اعمال” از محمد حسن قدردان قراملکی اشاره نمود.
گر چه تلاش و کوشش نویسندگان محترم این آثار و آثار دیگر، در تبیین رابطه عمل و جزاء، قابل تقدیر است، اما در عین حال، در این تحقیقات و تحقیقات دیگر، یا صرفا از دیدگاه ادله نقلی و یا با نگاهی علمی(فیزیکی) به تحقیق موضوع پرداخته شده، و یا اگر تبیینی عقلانی از آن ارائه داده شده است، تبیینی ناقص بوده و علاوه بر آن، تنها در بعد عقاب اخروی به رابطه عمل و جزاء و مسئله تجسم اعمال پرداخته شده است، آن هم بدون این که نحوه ارتباط جزاء اخروی با نفس انسان را مورد بررسی قرار داده باشند، و یا اگر در دو بعد ثواب و عقاب به آن پرداخته باشند، به تبیین مبانی لازم در بحث و ارتباط تکوینی جزاء اخروی با نفس انسانی نپرداخته اند.
نگارنده این سطور تاکنون به هیچ پژوهش مستقلی در این زمینه برخورد ننموده است که به طور جامع و با بیان مبانی لازم فلسفی، رابطه عمل و جزاء را در دو بعد ثواب و عقاب در سایه اتحاد با نفس انسانی تحقیق نموده و عینیّت را بر اساس آن تبیینی عقلانی نموده باشد به طوری که هماهنگی و عدم تعارض بین عقل و نقل را نتیجه دهد. بنابر این، پژوهش حاضر تلاشی است در این راستا و می تواند گامی هرچند کوتاه و تألیفی مستقل در این زمینه باشد.
کتاب رابطه عمل و جزا