کتاب بررسی تحلیلی مثبت اندیشی و منفی نگری

Mosbat Aandishi Va Manfi Negari
کد کتاب : 89085
مترجم :
شابک : 978-9649724287
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 176
سال انتشار شمسی : 1398
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 4
زودترین زمان ارسال : 11 آذر
ابراهیم فقی
ابراهیم الفقی یا ابراهیم الفیکی (5 اوت 1950 - 10 فوریه 2012) متخصص توسعه انسانی و برنامه‌نویسی عصبی-زبانی، مدیر عامل مرکز تجارت کانادایی توسعه انسانی و بنیانگذار ابراهیم الفیکی بین‌المللی اینترپرایزز بود.ابراهیم محمد السعید الفیکی در اسکندریه مصر متولد شد. او بازیکن تنیس روی میز و قهرمان سال های متمادی لیگ تنیس روی میز مصر است و نماینده مصر در مسابقات جهانی تنیس روی میز در مونیخ در سال 1969 بود. با امل عطیه ازدواج کرد و دارای دو دختر به نام های نانسی و نرمین بود. او در زندگی حرفه&zw...
دسته بندی های کتاب بررسی تحلیلی مثبت اندیشی و منفی نگری
قسمت هایی از کتاب بررسی تحلیلی مثبت اندیشی و منفی نگری (لذت متن)
مردی به من گفت: «همه چیزم را از دست دادم.» به او گفتم: «من واقعا از فوت همسرت متأسفم.» مرد تعجب کرد و گفت: «چه کسی به تو گفته که همسرم فوت شده؟ همسرم زنده است و زندگی می کند و شکر خدا کاملا سالم است!!!» گفتم: «پس متأسفم تو مبتلا به بیماری سرطان شده ای و در همه ی بدنت پخش شده.» گفت: «آقای دکتر! من مریض نیستم.» گفتم: «حال پسر بزرگت چطور است؟ نکند او هنوز معتاد است؟» آن مرد با عصبانیت جواب داد: «آقای دکتر! چطور می توانی این طور حرف بزنی؟ پسرم هیچ وقت معتاد نبوده است، بلکه یک جوان متدین و در تحصیل موفق و در زندگی فرد ممتازی است.» گفتم: «آیا دختر بزرگت را پیدا کردی یا همچنان در حال فرار از خانه است؟» گفت: «دکتر جان! به نظر می رسد جناب عالی مرا با فرد دیگری اشتباه گرفته ای؛ چون دخترم اصلا از خانه فرار نکرده است؛ بر عکس او واقعا خوشبخت است و یک خانم مذهبی است و اگر خدا بخواهد به زودی ازدواج می کند.» گفتم: «آیا تو همچنان محکوم به زندان هستی یا توانستی مشکلت را رفع کنی؟» به من نگاهی انداخت و گفت: «دکتر! من برای تو احترام زیادی قائلم، ولی حرف هایی که به من می زنی کاملا غیر عادی است، چون اصلا برای من و خانواده ام از این اتفاق هایی که گفتی نیفتاده است. می خواهم بدانم چرا این حرف ها را به من می زنی؟» به او گفتم: «بیا اول برگردیم به حرفی که به من گفتی: همسرت زنده است و زندگی می کند، خودت در سلامتی کامل به سر می بری و پسرت فرد متدین و برجسته ای است، دخترت نیز همین طور و به زودی ازدواج خواهد کرد و فرزندانت همه خوب هستند، این طور نیست؟» آن مرد پاسخ داد: «بله شکر خدا.» از او پرسیدم: «پس دقیقا چه خسارتی دیده ای؟» مرد گفت: «شغلم را از دست داده ام!» به او گفتم: «آیا معنی اش این است که تو همه چیز را از دست داده ای؟» گفت: «نه، به خواست خدا یک شغل بهتری پیدا خواهم کرد.»