والدینی که همه زندگی را خلاصه کرده اند در جمع ثروت و تهیه یک زندگی لوکس، نهایت کاری که انجام داده اند مثل یک Room Servis عمل کرده اند، مثل یک گارسون و رستوران شیک که خدمات شکمی به خانواده را بسیار عالی ارائه داده اند. یا مثل مرغی که دانه های غذا را جلو جوجه هایش قرار می دهد، درواقع نگاه مرغ به جوجه یا تمام تصورشان تهیه آن چیزی است که خانواده از نظر دنیوی لازم دارند، درست مثل یک عابربانک و خروجی این خانواده می شود یک موجود فربه، پر توقع و ناکارآمد.