کتاب حاضر با بیان ساده و روشن به بررسی هریک از مذاهب موجود در ایران، از نیمه دوم قرن دوم هجری که قلمرو ممالک اسلامی در سرزمینهای امپراطوری ایران و روم توسعه یافت، میپردازد تا حقیقت دین را دریابید، از خرافات اجتناب ورزید و از عقاید و اعمال این مسالک در گذشته و حال آگاه شوید. مولف در این اثر باتوجه به سخنان محققان و دانشمندان بزرگی همچون: «حسن صباح، ناصرخسرو، باطنیه و اخوان الصفا» و با استناد به کتابهای ارزندهی بزرگان اسماعیلیه، به بحث در ارتباط با اسماعیلیه، عقاید و مراتب و درجات آن میپردازد.
نورالدین مدرسی چهاردهی (زادۀ ۱۲۹۷ در کربلا - درگذشتۀ ۱۳۷۶ در تهران)دین شناس و پژوهشگر تجربی تاریخ ادیان بود. وی به سبب پژوهشهای تجربیاش بر روی دین یارسان و نیز سلسلههای خاکسار و نعمتاللهی شناخته شدهاست.
فرقه ای از شیعه امامیه، ظهور این فرقه اصلا نتیجه اختلاف در امامت اسماعیل بن جعفر (ع) با برادر او موسی بن جعفر بوده است. قائلان به حفظ امامت در خاندان اسماعیل به اسماعیلیه یا باطنیه مشهورند. اسماعیل پیش از پدر درگذشته بود. امامت به محمدبن اسماعیل منتقل شد که (سابع تام) است و دور هفت بدو تمام می شود و پس از او امامت در خاندان وی باقی ماند. ائمه بعد از محمد بن اسماعیل به دو دسته تقسیم شدند که دسته ای ائمه مستور بودند که پنهانی در شهرها می گشتند و دعات آنان آشکارا مشغول دعوت بودند. بعد از ائمه مستور دور به عبیدالله مهدی رسید که دعوت خود را آشکار کرد. و بعد از او اولاد او نصا بعد نص امامند و هر که در عقیده مخالف عقاید آنان در گذرد به منزله فوت در ایام جاهلیت است. به عقیده اسماعیلیه میمون بن دیصان معروف به قداح که وی و فرزندانش مدتی در خوزستان و عراق و شام به فعالیت اشتغال داشتند و دعاتشان در یمن و بلاد دیگر به نشر دعوت اسماعیلی مشغول بودند در بین این دعات ابوعبدالله حسن بن احمد معروف به ابوعبدالله شیعی در بلاد مغرب قدرت یافت و دولت اغالیه را در آن سامان از بین برد و ابومحمد عبیدالله مهدی را که در سجلماسه محبوس بود آزاد کرد و گفت او همان مهدی منتظر است که از آل علی (ع) است و امامت از آن وی است و بدین طریق دولت فاطمیان در شمال افریقا تشکیل شد در سنه 297 ه دعوت فاطمیان به سرعت در یمن و بحرین و شام و فلسطین و ایان و شمال افریقا انتشار یافت و آخرین مرتبه در این مذهب حجت بود و از میان دعات ایرانی ناصرخسرو و حسن صباح این رتبت را داشتند. در دعوت خود عدد هفت و دوازده را اهمیت می دادند و اصول فسلفه یونان را در دعوت خود جایز می شمردند.