تصوّف یا درویشی طریقهای مبتنی بر آداب سلوک، برای تزکیه نفس و ترک دنیا برای رسیدن به حق و به کمال رسیدن نفس است. معنی لغت تصوف پشمینهپوشی است و نام صوفیها هم به دلیل لباسهای پشمی آنها و یکی از نشانههای زهد است. تصوف بیشتر با آداب ترک دنیا و ریاضت همراه است؛ در حالی که عرفان، مکتبی جامع و مطلق سلوک معنوی و شامل تصوف است و در بعضی موارد، عرفان، از سلوک «فردی» برتر دانسته شدهاست.
به عبارتی، تصوف، روشی از سلوک باطنی است. در تعریف تصوف، نظرات مختلفی بیان شدهاست، اما اصول آن بر پایه طریقتی است که شناخت آفریدگار جهان، کشف حقایق آفرینش و پیوند بین انسان کامل و بشر و حقیقت از طریق سیر و سلوک عرفانی و باطنی و نه از راه استدلال عقلی، میباشد. موضوع آن، نفی خودمحوری و نیست شدن و پیوستن به خالق هستی است. شیوه تصوف، ورود به وادیهای مختلف همچون پلههای ترقی از مرحله (وادی) طلب به مراحل بالاتر یا ۷ وادی عطار جهت کنترل نفس و ترک علایق دنیوی و خویشتنداری است. ظاهرا واژه صوفی به معنی پشمینهپوش در قرن دوم هجری، در برخی از سرزمینهای اسلامی، به ویژه در میانرودان متداول شد. کسانی که در قرن دوم، صوفی خوانده میشدند، تشکیلات اجتماعی و مکتب و نظام فکری و عرفانی خاصی نداشتند؛ به عبارت دیگر، تشکیلات خانقاه و رابطه مرید و مرادی (استاد و شاگردی) و آداب و رسوم خاص صوفیه و همچنین نظام فکری و اعتقادی که جنبه نظری تصوف را تشکیلمیدهد، در قرن دوم و حتی در ربع اول قرن سوم، پدید نیامده بود.
کتاب سیری در تصوف