کتاب مراقبت و تنبیه

Discipline and Punish
تولد زندان
کد کتاب : 9123
مترجم :

شابک : 978-964-312-432-8
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 391
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 1975
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 20
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

میشل فوکو از فیلسوفان برجسته قرن بیستم

معرفی کتاب مراقبت و تنبیه اثر میشل فوکو

کتاب مراقبت و تنبیه، اثری نوشته ی میشل فوکو است که اولین بار در سال 1975 منتشر شد. این کتاب ارزشمند، تحلیلی است از ساز و کارهای اجتماعی و نظری در پشت پرده ی تغییراتی که در نظام های کیفری دنیای غرب، در طول عصر مدرن به حقیقت پیوسته اند. میشل فوکو، تأثیرگذارترین فیلسوف پس از ژان پل سارتر، در کتاب مراقبت و تنبیه بیان می کند که اصلاحات تقدیس شده ای همچون لغو شکنجه ی مجرمین و به وجود آمدن ندامتگاه ها و بازداشتگاه های مدرن و امروزی، صرفا تمرکز مفهوم تنبیه را از بدن مجرمین، به روح و روان آن ها تغییر داده است. کتاب مراقبت و تنبیه، اثری بااهمیت و آموزنده است که برخی از برترین تحلیل های تاریخی و اجتماعی میشل فوکو را در خود جای داده است.

کتاب مراقبت و تنبیه

میشل فوکو
پل میشل فوکو، زاده ی ۱۵ اکتبر ۱۹۲۶ و درگذشته ی ۲۴ ژوئن ۱۹۸۴، فیلسوف، تاریخ دان و متفکر معاصر فرانسوی و واضع اصطلاح «انسان گرایی ضد اومانیستی» است.وی، فرزند «آن مالاپار» و جراح متمول «پل فوکو» بود که در ۱۵ اکتبر ۱۹۲۶ در ناحیه سنت موار پواتیه فرانسه به دنیا آمد. بعدها اسم خود را به میشل فوکو تغییر داد. او صاحب کرسی «تاریخ نظام های فکری» در کالج دو فرانس بود و در دانشگاه ایالتی نیویورک در بوفالو و دانشگاه کالیفرنیا، برکلی تدریس کرد.به خاطر نظریات عمیق و دیدگاه انقلابی درباره ی جامعه، سیاست و تار...
نکوداشت های کتاب مراقبت و تنبیه
A brilliant work.
اثری درخشان.
Penguin Random House Penguin Random House

Foucault breathed fresh air into the history of penology.
فوکو، روحی تازه به کالبد تاریخ کیفرشناسی دمید.
Peter Gay, historian

By one of the leading intellectuals of the twentieth century.
اثری نوشته ی یکی از برترین اندیشمندان قرن بیستم.
Book Depository

قسمت هایی از کتاب مراقبت و تنبیه (لذت متن)
آیا سزاوار است که به تنبیه های غیرمستقیم تر بدنی، به ملاحظه کاری در هنر درد رساندن و به بازی و ترکیبی از دردهایی ظریف تر و بی جار و جنجال تر و بدون آن نمایش های هویدا که جملگی چیزی جز معلول جرح و تعدیل ها و بازبینی هایی عمیق تر نیستند، برجستگی خاصی داده شود؟ با این حال، یک واقعیت در این جا هست و آن این که بدن تعذیب شده، مثله شده، تکه تکه شده و داغ خورده بر صورت یا شانه، که مرده یا زنده به طور نمادین در معرض دید عموم قرار می گرفت، در عرض چند دهه ناپدید شد. بدن به منزله ی آماج اصلی سرکوب کیفری ناپدید شد.

پس تمایل بر آن بود که تنبیه و مجازات به پنهان ترین بخش فرایند کیفری بدل شود و این امر چند نتیجه در پی داشت: تنبیه، عرصه ی دریافت حسی تقریبا روزمره را ترک کرد تا وارد عرصه ی آگاهی انتزاعی شود؛ اثرگذاری تنبیه، محصول حتمیت آن تلقی شد و نه شدت قابل دیدن بودن آن؛ آنچه باید از ارتکاب جرم جلوگیری کند نه نمایش نفرت انگیز مجازات در ملاءعام بلکه قطعی بودن تنبیه و مجازات است؛ ساز و کار عبرت دهنده ی تنبیه، چرخ دنده هایش را تغییر داد.

در نتیجه، عدالت دیگر مسئولیت علنی سهمی از خشونت را که با اجرای عدالت پیوند خورده بود، بر عهده نمی گیرد. اگر عدالت نیز می کشد، اگر عدالت نیز ضرب و جرح می کند، دیگر برای تجلیل از قدرت عدالت نیست بلکه این امر عنصری از خود عدالت است که عدالت مجبور به تحمل آن است و توضیح علت آن نیز برایش دشوار است.