1. خانه
  2. /
  3. کتاب قهقهه

کتاب قهقهه

نویسنده: سمیه مکیان
پیشنهاد ویژه
3.5 از 1 رأی

کتاب قهقهه

Ghahghahe
انتشارات: لوح فکر
٪20
120000
96000
معرفی کتاب قهقهه
فراموش نکنید برادران، قهقهه زندان است؛ حتی اگر قلعه ی خدا باشد. گاه میهمان خداییم و گاه زندانی خدا. دلی اسماعیل، یک بار در بطن مادر زندانی بوده و حال زندانی بطن پدر است. از بند اولی رهیده و از دومی نیز می رهد. بطن پدرش بامرگ شکافته می شود و این کودک پریشان، از نو زاده. روزی از حصر به در می آید. ولی ما هیچ دانا نیستیم این کودکی که مجدد زاده می شود، چگونه انسانی خواهد بود؟ چطور سخن خواهد گفت ؟ چه بازی ای را دوست خواهد داشت؟ با چه کسانی اخت خواهد شد؟ ما هیچ مطلع نیستیم. این پریشان دوباره تولد یافته، وطن را چو بطن مادر خواهد دید یا بطن پدر؟ این کودک سقط می شود یا زنده می ماند؟
نظر کاربران در مورد "کتاب قهقهه"
1 نظر تا این لحظه ثبت شده است

شروع قهقهه شوک آور است .کلمات سنجیده و مهندسی شده بر گوشت کاغذ نشسته است .متن با دایره لغاتی وسیع و نثری که میراث از ادبیات کلاسیک گرفته ،خواننده را به ضیافتی از تخیل و تغزل و تصویر سازی‌های بدیع دعوت می‌کند .رد پای شعر حجم و تاثیر پذیری از شعر یدالله رویایی نیز در متن مشهود است . شاه اسماعیل دوم چهره اصلی رمان است اما رمان تاریخی نیست .شاه صفوی اسیر بیست ساله زندان قهقهه است. او از درون این حصار ،میراث پدر را تصویر در تصویر در جهانی مدهش میان وهم و واقعیت ارزیابی می‌کند . قهقهه برای سرگرمی خوانی نیست . قهقهه تالی شازده احتجاب است نگرشی است بر دیکتاتوری ..رمانی سخت خوان که باید آرام خواند ،مکث کرد ،جملات را مرور کرد و در زیر زبان ذهن مزه مزه کرد تا قدرت و خیال انگیز و کلام صیقل خورده با لذت متن تجربه کرد . نمونه هایی از متن کتاب: نایی اگر در نستعلیق حرفی را شکـستی دلت نیز شکسته. اگر سرکش حرفی کج بی شک تیغی از خاطرت عبور کرده . این تویی که می‌نویسی .توست که بر کاغذ می‌نشیند. ⚫ کاش در خواب من نیز شبیه به خواب او بادی می‌وزید و همه گذشته را می‌برد . ⚫ آدم‌های روزگار گذشته نیز هم چون ماهیانی افتاده بر خاک ،پی در پی دهان می‌جنبانند و حرف هاشان مفهوم نمی‌شود . ⚫ هیچ امتی از پادشاه خویش پیش نمی‌افتد یا پس نمی‌ماند این پادشاه است که به خیالش میآید توان پیش و پس کردن آنان را دارد خدا به خنده است ،این پادشاه است ایستاده و ساکن و مردمان اند که از او پیشی میگیرند یا عقب میمانند و تو چه دانی که من بیست سال ساکن و ثابت نبودم.گرد قهقهه می‌گردیدم. و در این چرخ مدوّر مدام خویش را به یاد می‌آوردم که بیست سال در مکانی بی سکون بودم. دل خوش بودم به تحرک مردمان مدام لرزیدن و تکان خوردن و در این لرزش مدام در تنهایی دایره نشین خویش می‌دیدم که شاهزادگان یک ساله کور میکنم و دوساله خفه، سه ساله گردن میزنم چهار و پنج و شش زنده به گور .چشم به چپ می‌چرخد و شاهزاده‌ی یک ساله را میبینم در حال بازی با سنگ چشم به راست میچرخد و شاهزاده‌ی بیست ساله در حال بازی با زن. بالای سر، شاهزادگان آویزان از ریسمان دار. پایین پا ،شمشیر در گردن و تنشان چرخ می‌زنم و چرخ می‌زنم در این خیالهای مدوّر و سزای کار کسانی که پادشاهی را به قدرت اش مشکوک کنند، همین است. ⚫ سمیه مکیان با قهقهه به گنجینه ادبیات معاصر ایران

1403/08/29 | توسطبهرام جعفرپور
0
|