یکی از اهداف مطالعات فرهنگی در مطالعه زندگی روزمره نشان دادن معضلات نهفته در بطن امور روزمره است. معضلاتی که شناخت آن ها با مطالعات جامعه شناختی امکان پذیر نیست، زیرا تضادها و توان های بالقوه نهفته در امور روزمره را تنها از گذر بازنمایی الگوهای ایدئولوژیک حاکم بر مناسبات و روابطی که امور روزمره را تولید می کنند می توان توضیح داد. در واقع، نظریه انتقادی الگوهایی را که به امور روزمره شکل و جهت می دهد بازنمایی می کند تا نشان دهد که این الگوها حاصل مناسب قدرتی هستند که خود را از چشم ها پنهان می کند تا مردم فقط آگاهی مخدوش یا کاذبی از کنه امور داشته باشند.