دیوید بسیار سختکوش است، او هر روز کار می کند تا مطمئن شود همه چیز برای خانواده اش فراهم باشد ولی او یک چیز را فراموش کرده است. از آنجاییکه بسیار سرش شلوغ است نمی تواند وقتی به فرزندان خود اختصاص دهد. او صبح خیلی زود قبل از اینکه بقیه بیدار شوند، خانه را ترک می کند و شب ها بعد از اینکه همه خوابیدند به خانه بازمی گردد. او در جشن تولد آن ها حضور نداشت، مسابقه ی فوتبال آن ها را ندید و در مراسم جشن فارغ التحصیلی پسر بزرگش از دبیرستان هم نبود. فرزندانش واقعا از او ناراحت بودند و این موضوع مشکلاتی برای خانواده ایجاد کرده بود. فرزندان ما نمی دانند اوضاع از چه قرار است، آن ها نمی دانند شما دوست دارید وقت بیشتری را با آن ها سپری کنید ولی نمی توانید چون باید هر روز کار کنید تا بتوانید غذای آن ها را فراهم کنید، برایشان لباس بخرید و بهترین شرایط تحصیلی را برای آن ها فراهم کنید. تنها چیزی که می دانند این است می خواهند وقتی به شما نیاز دارند، شما در دسترس باشید. در هر شرایطی لطفا تلاش خود را بکنید و وقتی را به فرزندان تان اختصاص دهید آن ها شدیدا به حضور شما نیاز دارند. همه چیز در زندگی به لحظات خوب بستگی دارد و اینکه بتوانید تعادل درستی بین کار، خانواده و دوستان خود برقرار کنید.