بسیاری از مردم زندگی را مانند یک مسابقهی خوشبختی در نظر میگیرند. به گونهای که انگار از لحظهی تولد، سوت حرکت از نقطهی شروع زده شده است تا اهداف شخصی را رد کنیم و در آخر ببینیم چه کسی مسافت بیشتری را طی کرده و خوشبختتر است. به خاطر همین تعریف، مدام به شرکتکنندگان کناری نگاه میکنیم که ببینیم کجای مسیر هستند. والدینمان ما را با پسرخاله یا دختر همسایه مقایسه میکنند، همسرمان ما را با همسر شخصی دیگر، رسانه ما با مصرفکنندگان دیگر و خودمان هم وضعیتمان را با دوستان و هم قطاران و حتی کسانی که ربطی به ما ندارند مقایسه میکنیم تا ببینیم آیا در نقطهی درستی از مسیر هستیم؟ اما اگر کل فلسفهی این مسابقه را اشتباه درک کرده باشیم چطور؟
کتاب همه چیز برای همه نیست