قوانینم برای مراجعه کنندگان به خانه ام ساده اند. واضح و خوانا با اندازه ی قلم 16 چاپ شان کرده ام، روی کاغذش روکش پلاستیکی کشیده ام و وسط در، جایی که امکان ندارد کسی نبیند، نصب شان کرده ام. قانون اول، مطابق معمول، مهم ترین قانون است. 1. زنگ نزنید. 2. جلو در ورودی پارک نکنید. 3. اگر مشاور حقوقی هستید، بروید. 4. اگر مبلغ مذهبی یا سیاسی هستید، بروشورتان را بی سروصدا زیر پادری بگذارید. 5. اگر برای ملاقاتی دوستانه این جا هستید، رد کارتان بروید. 6. اگر برای کاری تجاری یا قانونی آمده اید، لطفا با کارگزار یا وکیلم تماس بگیرید. 7. تحویل بسته_اجازه دارید بسته ها را بدون امضا بگذارید. چشمی در را چک می کنم و بعد در را باز می کنم و به زنگ در خیره می شوم. زن جوان آن قدر احمق بود که تابلویم را نادیده بگیرد. شاید پرستار آن بچه هاست، یکی از همان ها که کل دو ساعت گذشته در خیابان عر می زدند. سه سال پیش، وقتی پارکینگ های دیپر این کوچه ی بن بست را هم خریدم، تصورم اشتباه بود که استفاده ی انحصاری ام از آن فضای دایره ای بزرگ تضمین می شود...
یک کتاب برای همه کسانی که به داستانهای معمایی و هیجانانگیز علاقه دارند.هلنا راس قهرمان داستان نویسنده ای است که در ابتدای داستان متوجه میشود بیمار است و وقت زیادی ندارد او تصمیم میگیرد که با کمک یک سایه نویس داستان زندگی اش شامل رازی که مدتها پنهان کرده را بنویسد . داستانی زیبا و دردناک
یه رمان عالی که ژانرهای مختلف را شامل میشه . معمایی، عاشقانه ، روانشناختی . نامزد جایزه معمایی و تریلر گود ریدرز در سال ۲۰۱۷.
خیلی قشنگ بود میشه ازش یه مینی سریال عالی بسازن