سال 1353 در تهران بدنیا اومدم .متولد دومین روز از اولین ماه سومین فصل خدا هستم. عاشق فصل تولدم پاییزم وعاشق شعر و کتاب از بچگی کتاب خوندن بهترین زنگ تفریحم بودو کتاب که میدیدم به قول معروف چشام برق میزد .به دلیل علاقه ام به رشته های هنری تصمیم به انتخاب رشته گرافیک در دبیرستان گرفتم ولی دور بودن هنرستان از محل زندگیمون و مخالفت پدر مانعم شد ولی من دست برنداشتم تا قبل از ورود به دانشگاه انواع اقسام کلاسای هنری رو امتحان کردم طراحی رو با استاد شیشه گران ،خطاطی با استاد باستان فر و نقاشی رو با استاد مفیدی یاد گرفتم.کنکور سراسری با اینکه فقط در یک رشته میتونستم شرکت کنم با وجود همه سختیهاش این ریسکو به جون خریدم ویکی از کنکوریهای هنر شدم ولی متاسفانه شایدم خوشبختانه قبول نشدم اون موقع بود که خداوند از روی حکمت درو برام بست ولی از روی رحمت در دیگرو برام باز کرد منم سریع وارد شدم ودر رشته علوم اجتماعی وارد دانشگاه ازاد شدم با اینکه رشته مورد علاقه ام نبود ولی سرنوشتم اینو میخواست که من بعد یکی دوترم چنان علاقه مند شوم که هیچوقت از انتخابم پشیمون نشدم چون فقط خدا بود که منو در این راه قرار داد. واحد ویراستاری و عکاسی خبری رو در کنار کلاسای ازاد طراحی ونقاشی گذروندم شعر وکتاب که دوستای همیشگیم بودن سال اخر دانشگاه داستانهای کوتاه مینوشتم روزنامه و مجله می ساختم و عکس میگرفتم و دنبال خبر بودم.همون سالها راهو بهم نشون داد.