از جایش بلند شدپشت سرم ایستاد دستانش را از دوطرفم دراز کرد و زیر شیر آب گرفت.
گرمای نفس هایش پشت سرم و درست روی موهایم نفسم را بندآورد.خودم را کمی جلو کشیدم ولی تراوش آب جلوی بلوزم را خیس کرد.شانه ام را گرفت و مرا کمی عقب کشیدو گفت:به پاخیس نشی،اینم از دستام خیالت راحت شد؟
به طرفش برگشتم هول شده گفتم:آره...یعنی...
لبخند به لب آب دستش را به صورتم پاچید بعددستهای خیسش را به صورتم کشید
_حالاآره یا نه؟