1. خانه
  2. /
  3. کتاب باغ مهتاب

کتاب باغ مهتاب

3.6 از 1 رأی

کتاب باغ مهتاب

Bagh-e Mahtab
انتشارات: نشر علی
ناموجود
42000
درباره افسانه نادریان
درباره افسانه نادریان
سال 1353 در تهران بدنیا اومدم .متولد دومین روز از اولین ماه سومین فصل خدا هستم.
عاشق فصل تولدم پاییزم وعاشق شعر و کتاب
از بچگی کتاب خوندن بهترین زنگ تفریحم بودو کتاب که میدیدم به قول معروف چشام برق میزد .به دلیل علاقه ام به رشته های هنری تصمیم به انتخاب رشته گرافیک در دبیرستان گرفتم ولی دور بودن هنرستان از محل زندگیمون و مخالفت پدر مانعم شد ولی من دست برنداشتم تا قبل از ورود به دانشگاه انواع اقسام کلاسای هنری رو امتحان کردم طراحی رو با استاد شیشه گران ،خطاطی با استاد باستان فر و نقاشی رو با استاد مفیدی یاد گرفتم.کنکور سراسری با اینکه فقط در یک رشته میتونستم شرکت کنم با وجود همه سختیهاش این ریسکو به جون خریدم ویکی از کنکوریهای هنر شدم ولی متاسفانه شایدم خوشبختانه قبول نشدم اون موقع بود که خداوند از روی حکمت درو برام بست ولی از روی رحمت در دیگرو برام باز کرد منم سریع وارد شدم ودر رشته علوم اجتماعی وارد دانشگاه ازاد شدم با اینکه رشته مورد علاقه ام نبود ولی سرنوشتم اینو میخواست که من بعد یکی دوترم چنان علاقه مند شوم که هیچوقت از انتخابم پشیمون نشدم چون فقط خدا بود که منو در این راه قرار داد.
واحد ویراستاری و عکاسی خبری رو در کنار کلاسای ازاد طراحی ونقاشی گذروندم شعر وکتاب که دوستای همیشگیم بودن سال اخر دانشگاه داستانهای کوتاه مینوشتم روزنامه و مجله می ساختم و عکس میگرفتم و دنبال خبر بودم.همون سالها راهو بهم نشون داد.
دسته بندی های کتاب باغ مهتاب
قسمت هایی از کتاب باغ مهتاب

از جایش بلند شدپشت سرم ایستاد دستانش را از دوطرفم دراز کرد و زیر شیر آب گرفت. گرمای نفس هایش پشت سرم و درست روی موهایم نفسم را بندآورد.خودم را کمی جلو کشیدم ولی تراوش آب جلوی بلوزم را خیس کرد.شانه ام را گرفت و مرا کمی عقب کشیدو گفت:به پاخیس نشی،اینم از دستام خیالت راحت شد؟ به طرفش برگشتم هول شده گفتم:آره...یعنی... لبخند به لب آب دستش را به صورتم پاچید بعددستهای خیسش را به صورتم کشید _حالاآره یا نه؟

نظر کاربران در مورد "کتاب باغ مهتاب"
1 نظر تا این لحظه ثبت شده است

ب نظر من نویسنده‌ی مشگل روانی داره اصلا نزمال نیست

1402/06/04 | توسطخواننده - کاربر سایت
0
|