عقربه های پت و پهن ساعت روی طاقچه انگار روی همان ساعت چهار جا خوش کرده بودند. تازه از حمام فارغ شده و آن قدر زیر دوش اشک ریخته بودم که حسابی چشم هایم پف آلود شده بود، ولی این چشم های کشیده یشمی رنگ هیچ مدل قصد زشت شدن نداشت.
میتونم بگم یکی از بهترین کتاب هایی بود که خوانده بودم .عالی بود
عالیه واقعا