ویولت رازق پناه

ویولت رازق پناه

بعد از دریافت دیپلم در کالج بین المللی پیمان سنتو (RCD) پذیرفته شدم. در پایان دوره بودم که به تعطیلات انقلاب فرهنگی برخوردم. بعد از بازگشایی دانشگاه ها متوجه شدیم که دانشگاه ما را منحل و ما را راهی دانشکده علامه طباطبایی کردند، و تعداد زیادی از واحد های گذرانده از بین رفت و مجبور شدیم دروس را دوباره به زبان فارسی بخوانیم. و به اتفاق ٢ همکلاسی ام صفحه اقتصاد را روبراه کردیم. در همان دفتر روزنامه دوره کوتاه عکاسی، خبر، مصاحبه، و … فرا گرفتیم و من عاشق روزنامه نگاری شدم. هرچند که خیلی زود من را متوجه کردند روزنامه نگاری کار زن نیست.
در این زمان صاحب دو پسر شده بودم و شب هابرایشان قصه می گفتم، ولی هر بار ماجرای قصه تغییر می کرد و خواب را از چشمان معترضان کوچک می گرفت. بناچار آن ها را در دفترم نوشتم و به تصویر کشیدم.
دفترم به دست خانم سیمین دانشور افتاد و ایشان با اصرار از من خواستند تا بجای داستان های فمینیستی، برای بچه ها بنویسم. همچنین ایشان من را با خانم توران میرهادی آشنا کردند، و به این ترتیب یکی از اعضای اصلی شورای کتاب کودک و نوجوان شدم. از سال ١٣٧١ تا اکنون قصه های زیادی نوشته ام.

کتاب های ویولت رازق پناه