حمید نامجو متولد سال 1339 تربتجام است. شهری کوچک در مرزهای شرقی ایران که پیش از انقلاب به رقص و موسیقی شهره بود. «دو اتفاق مهم زندگی من یکی وقوع انقلاب در ایران در اولین سالهای جوانیام بود و تجربههای بیواسطه از سالهای پرآشوب دوران انقلاب و سپس جنگ. تجربههایی که پس از نزدیک به چهلسال همچنان ذهن آدمی را درگیر پرسشهایی ابدی اما بیپاسخ میکنند. اتفاق دوم که شروع آن به سالها قبل از اتفاق اول بازمیگردد آشنایی با ادبیات است. سحر شدن با جادوی کلمات و قدم زدن در باغهای خیال. لذتِ خواندن، لذت زادن و زیستن مکرر در دنیاهای دیگر است. لذتی که اکنون به نوعی مناسک آیینی تبدیل شده است.» حمید نامجو مدتهاست که در برخی از نشریات یا وبسایتهایی که به ادبیات توجهی دارند مقالات یا یادداشتهایی در بارهی رمانها یا کتابهایی که میپسندد منتشر میکند. «داستاننویسی برای من جدیتر از نقدنویسی است. و به همیندلیل با وسواس بیشتر مینویسم و البته کمتعداد و گزیده. قبل از قصههای این مجموعه، دو رمان و چند قصهی کوتاه دیگر نیز نوشتهام که امیدوارم روزی بخت انتشار یارشان شود.»