جهانگیر شهدادی (متولد ۱۳۲۲ نائين، ايران) نقاش، معمار، مجسمه ساز، نویسنده مقالهها و کتابهای متعددی با موضوع هنر ایران و غرب است. او بیشتر از چهل سال به تجربه عملی و نظری در رشتههای گوناگون هنرهای دیداری پرداختهاست. زندگی هنریِ جهانگیر شهدادی جستجویی پیگیر و مداوم در میدان هنرهای دیداری بودهاست. بازتابِ این جستجو بیشتر در آثار نقاشی او دیده میشود. این آثار، برخلاف آنچه متداول است، از لحاظ مضمون، سبک، جنسیت و مواد از تنوع بسیاری برخوردارند. او معتقد است تنوع گویایِ آزادیِ ذهنی یک هنرمند است. در جواب تنوع در کارش، در مصاحبهای میگوید: «من در هر دورهای کار را بسیار حسی شروع میکنم، برای همین مثل ورزشکاری که دارد خودش را گرم میکند چند کار اول احتمالاً یا معمولاً ادامه دوره قبلی است. مدتی میگذرد تا به جایی میرسم که به نظر خودم کارِ جدی شروع میشود. آنوقت اتفاقی میافتد، بستگی دارد که ذهنم روی چه چیزی تمرکز کرده باشد. در کارهایی روی ساختمان تابلوی نقاشی تمرکز میکنم… یا گاهی روی موضوع تمرکز میکنم به این معنی که پس از آماده شدنِ ذهنم… آنقدر موضوع اهمیت پیدا میکند که برای بیانش ممکن است از دقیقترین و حساسترین تکنیکهایی که تجربه کردهام استفاده کنم. بستگی به نوع جریانها دارد که چه جور اتفاق بیفتد. خودم معتقدم نباید این حالت را از دست بدهم؛ یعنی فکر میکنم نمیخواهم یا شاید نمیتوانم به یک فرم خاص یا یک نوع نقاشی خاص برسم و همیشه همان را ادامه بدهم. راضی نمیشوم که یک چیز را تکرار کنم.» او از سال ۱۳۶۴ همه فعالیتهای حرفهای و هنری دیگر را (در رشته هایِ مجسمهسازی و معماری) کنار گذاشت تا تمام وقت خود را صرف هنر نقاشی کند. در این مورد مینویسد: «نخستین گامها با تجربه و تمرین شیوههای نقاشی ایرانی و تجزیه و تحلیل آثار استادان شناخته شدهِ این هنر آغاز شد.» این زمانی است به پیروی از استادان بزرگ گذشته به آفرینش آثار گل و مرغ پراخت. «برای پیدا کردنِ میدانهای بازتر و آزادتر، نقشهِ قالیهای مشهور را بررسی و نمونههایی را نیز بازسازی کردم.» برخی از این نقشهها در حال اجراست. بعدها، دورههایی را نیز به فراگیری مرمت آثار نقاشی گذراند چون این مهارت به او کمک میکرد به بررسی عمیق ترِ روشهایِ تکنیکی آثارِ اساتید بزرگ بپردازد. بررسی عملی و نظریِ هنر غرب برای جهانگیر شهدادی، در اساس، از دوران دانشگاه شروع شد. او مینویسد: «شاید زمانی وارد دانشکده شدم که آخرین استادانِ آشنا با هنر ایران آنجا را ترک کردند. استادهای جدید گروه گروه از ایتالیا، فرانسه، انگلیس و آمریکا وارد شدند که میخواستند از هر راهی که میشود علم هنر اروپایی را به جوان هایِ نایینی، بروجنی، مشهدی، اردبیلی، اصفهانی، شیرازی و غیره بفهمانند. از روی اتفاق من دو سال هنرجوی رشته نقاشی و دو سال هنرجوی آزادِ مجسمهسازی و شش سال دانشجوی رشته معماری در محضر چنین استادانی بودم.» این بررسی تا به امروز در هردو زمینه عملی و نظری، با هدف یافتن شیوه و نگرشی عام و معاصر در نقاشی ایرانی ادامه دارد…