میلاد کامیابیان زادهی خردادِ 1363، در بابل، شهرِ پدری. اولین داستانهاش را، کودکانه، همانجا نوشت و، وقتی خبر شد روزنامهی نوآمدهی همشهری پنجشنبهها ضمیمهای دارد برای کودکان، آفتابگردان، افتاد به تکاپوی یافتنش. هنوز آن مطبوعه خاصِ تهران بود و بهزحمت میشدش در شهرستان یافت. روزنامهفروشیها که هیچ، بلکه «مطبوعاتیها» میآوردندش. کمی بعد، هم همشهری سراسری شد و هم آفتابگردان روزنامه، نخستین روزنامهی کودکانِ ایران. او هم شد «میلاد کامیابیان، خبرنگارِ افتخاریِ آفتابگردان، دهساله از بابل». داستان و گزارش میفرستاد و این بود تا وقتی آفتابگردان بود. ایامِ خوشی بود. از دورهی راهنمایی آمده تهران. شعرهاش را همه آنجا نوشته. خوشاقبال بوده: حسن وارسته و رضا بهبودی و حسن عباسی معلمهای انشایش بودهاند. درس خوانده، کنکور داده، دانشگاه رفته (در رشتهی مهندسیِ برق) و باز نوشته، شعر و داستان و کتابگزاری و نقدِ ادبی: در مردم و جامعه، اعتماد، آرمان، شرق، کلید، تجربه، صدا، نوشتا، اردیبهشت، انشا و نویسندگی، و وازنا (که عضوِ تحریریهاش بوده مدتی). در سالِ 1392 برندهی داستانِخلاقه شده از دومین دورهی جایزهی «فهرست»، سالِ 1394 نخستین کتابِ شعرش را منتشر کرده با نامِ به دام انداختنِ نور در دو پرده. دومین کتابِ شعرش، آبسپاریِ نورِ مغروق، را آماده کرده و سپرده به ناشر، در مردادِ 1395 برگزیدهی دومین دورهی جایزهی شعرِ تجربهگرا شده، و دیگر سه سالی میشود که عضوِ تحریریه و ویراستارِ انتشاراتِ ققنوس است.