مهستی زمانی متولد فصل تابستان هستم. در روز اول شهریور سال 1351 در تویسرکان زادگاه پدرو مادرم چشم به جهان گشودم. فرزند اول یک خانواده هفت نفره هستم ویک خواهر دوست داشتنی و سه برادر مهربان دارم که همیشه به خاطر وجوداین عزیزان شاکر خداوند بودم. پدر مهربان و زحمتکشم کارمند دانشگاه تهران بود و به همین دلیل بعداز به دنیا آمدن من همراه مادر عزیز و خانهدارم راهی تهران شدیم. دوران نوجوانی را سرمست و پراشتیاق سپری کردم و از زمان ورود به مدرسه راهنمایی خواندن رمان را شروع کردم. ازدواج تقریبا زودهنگام و بچهدار شدن مانع از ادامه تحصیلم شد. اما با توجه به علاقهای که پدرم به مطالعه داشت و این علاقه در من هم پرورش یافته بود حتی با وجود تولد دخترم بازهم دست از مطالعه و خواندن کتاب مخصوصاً رمانهای ایرانی و اشعار سهراب سپهری بر نداشتم. با اینکه دنبال کارهای هنری رفته بودم ولی همیشه آرزو داشتم روزی دست به قلم برده و نوشتن را آغاز کنم. اما از آنجا که خودم را نمیشناختم نسبت به این کار ناامید بودم تا اینکه بالاخره همزمان با بهار طبیعت در سال 90 با تشویق همسر مهربانم که همیشه کنار من و تکیهگاه اصلی زندگیم بود و یکی از دوستانم نوشتن را به طور جدی آغاز کردم و زایش طبیعت همزمان با زایش عشق به نوشتن در ذهن من بود. ثمرهی این جوشش رمان «سایههای وهم» بود که توسط انتشارات خوب شادان به چاپ رسید. امروز که صاحب دو دختر خوب و مهربان به نامهای الهام و الهه هستم خدا را سپاس میگویم که در کنار انجام وظیفه مادری و همسری میتوانم دستی هر چند مختصر به قلم داشته باشم و در حال حاضر با وجودی سراسر عشق به شما عزیزان در حال نگارش سومین رمانم هستم. امیدوارم به عنوان یک نویسنده تازه قلم بتوانم موفق به جلب نظر شما خوانندگان عزیز باشم و خواستار حمایت بیدریغ شما مهربانان هستم که صنعت نشر امروز به پشتوانه شما عزیزان استوار خواهد ماند.