ستاد حسن معمار در سال 1340 در محله شهید هرندی (دروازه غار سابق) تهران بدنیا آمد. پدرش کارگر چاپخانه بود بنابراین در کنار خاطراتی که از بوی مرکب، تیزی لبه های کاغذ و صدای گوشخراش ماشینهای چاپ دارد، خیلی زود با کتاب و کاغذ و قلم آشنا شد. با پیروزی انقلاب او 17 ساله بود که به جد وارد عرصه نویسندگی شد اولین کارش در سال 1358 به چاپ رسید. با شروع جنگ تحمیلی برای دفاع از میهن اسلامی به جبهه شتافت ابتدای جنگ تجاربی زیادی وجود نداشت و حتی فرصت آموزش نظامی نیز نبود بنابراین ایشان نیز در کنار رزمندگان داوطلب دیگر تجربه اولیه بدست گرفتن سلاح و تیراندازی را در همان جبهه فرا گرفت و در چند عملیات حضور داشت. در یکی از همین عملیاتها مجروح و به پشت جبهه در اهواز منتقل و در بیمارستانی (هتل نادری که به بیمارستان تبدیل شده بود) بستری شد. پس از بهبودی دوباره به جبهه بازگشت و اینبار در کنار مبارزه با دشمن به نویسندگی نیز ادامه داد. پس از سه سال در اواخر سال 61 بدلیل مجروعیت اینبار به تهران بازگشت. اولین دوره نویسندگی رسمی را در حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی و در کنار نویسندگانی چون سرشار، حسن بیگی، حجوانی، ایرانی و رحماندوست تجربه کرد. در سال 1357 به دعوت حاج مجتبی شاکری (جانباز) که مدیریت دفتر هنر و ادبیات ایثار را به تازگی از مصطفی رحماندوست تحویل گرفته بود، برای همکاری دعوت شد. در این زمان استاد حسن معمار علاوه بر تالیف داستان کوتاه و خاطره و چاپ آنها در نشریات دفتر هنر و ادبیات ایثار به ویرایش آثار رسیده به دفتر و داوری آنها می پرداخت. از جمله کارهایش ویرایش رمان "آیینه عشق" می باشد. بدنبال آن به همراه مجتبی شاکری در بسیج و تشکیل دفتری با عنوان "هنر و ادبیات داستانی" فعالیت گذشته را شامل تالیف داستان، خاطره و نقد آثار در این دفتر ادامه داد. سی سال نوشتن و ویرایش در زمینه داستان کوتاه و بلند ، خاطره ، مقاله ، سفر نامه در کارنامه ی ادبی این جانباز نویسنده هویداست. برخی از آثار منتشر شده ی استاد حسن معمار عبارتند از: "شیدا" (دو چاپ متفاوت)، داستان کوتاه"شقایق در مه"، "برخیز ای بخت خفته" نشر اکبر علمی ،"در روشنایی آتش"نشر هزاره ققنوس در 1383، "سفر زندگی"، "آلبوم عکس" نشر ققنوس در 1387 ، رمان "سفر زندگی" نشر همشهری. آخرین کار آماده چاپ ایشان کتابی در خصوص زندگی شهید مفتح می باشد که برای مرکر اسناد انقلاب اسلامی تهیه می شود.