مصطفی شعاعیان (زاده ۱۱ اسفند ۱۳۱۴ – درگذشته ۱۶ بهمن ۱۳۵۴) نویسنده، فعال سیاسی چپگرا و مارکسیست دموکرات ایرانی بود. بسیاری از پژوهشگران تاریخ و اندیشه سیاسی او را نه تنها یک چریک که یک متفکر و روشنفکر میدانند. شعاعیان امروزه به عنوان تنها چپ مستقل دهه ۴۰ شناخته میشود. در ابتدای دهه پنجاه، او با کمک چندتن از همفکرانش گروه «جبهه دموکراتیک خلق» را سازمان داد. نام مستعار او «رفیق سرخ» بود.شعاعیان در دوره بلوغ فکری خود جمعاً چهار کتاب و بیش از ۳۰ مقاله و بالغ بر ۳ هزار صفحه یادداشت نوشت که هیچگاه در ایران امکان پخش عمومی نیافتمصطفی شعاعیان در ۱۱ اسفندماه سال ۱۳۱۴ در محله آبانبار معیر در جنوب تهران به دنیا آمد. پدر او از فعالان و دوستداران نهضت جنگل بود. مصطفی با پشت سر گذاشتن کودکی سختی که داشت در سال ۱۳۳۷ در هنرسرای عالی فنی تهران (دانشگاه علم و صنعت کنونی) در رشته مهندسی جوشکاری ادامه تحصیل داد و در سال ۱۳۴۱ با مدرک فوق لیسانس فارغالتحصیل شد.او در نامهای خطاب به خسرو شاکری سرویراستار نشر مزدک (که عهدهدار نشر آثارش در ایتالیا بود) آغاز فعالیتهای سیاسیاش را چنین توصیف میکند: «در زمان دولت رزم آرا بود که دیگر به سیاست کشیده شدم، به دلایل ریشهای که به گذشتههای دورترم باز می گشت به پان ایرانیسم کشیده شدم، پس از خیزش شهری –خیابانی ۱۳۳۱ از این سازمان جدا شدم، مرامی در کار نبود... با گذشت زمان و اندک مطالعهای که پیگیری میکردم به سوی مارکسیسم کشیده شدم….» در همان نامه دربارهٔ گرایشش به مارکسیسم مینویسد: «من سالها و حتی رویندهترین روزگار زندگی ام را در گورستانها و به ویژه در پهنه ی خاموش مسگرآباد پلکیدهام بی اندوهمندی، ولی من در مسگرآباد مدفون نشدم. رویدادهای زندگی اجتماعی مرا به سوی مسگرآباد هل دادند تا در آنجا مدفونم کنند. مردهی من بدوش پاهایم به پهنهی مسگرآباد افتاد، لیکن جادوی دیالکتیک نگر: مسگرآباد مرا زنده از میان گورها بیرون انداخت.»مصطفی شعاعیان به هنگامی که در حال تدارک ارسال مجموعه نوشتههایش برای مزدک بود، در ساعت ۶ صبح ۱۶ بهمن ۱۳۵۴، ۵ فوریه ۱۹۷۶ (یک ماه پس از یورش پلیس آلمان و دستگیری اشرف دهقانی و ضبط اسناد مراودات او با درون کشور) در خیابان استخر مورد سوظن یک مأمور شهربانی بهنام پاسبان یونسی قرار گرفت و پس از یک مقابله مسلحانه با فشردن دندان بر یک کپسول سیانور که زیر زبان داشت به زندگی خود خاتمه داد تا ساواک او را دستگیر نکند. پس از انقلاب پاسبان یونسی که ظاهراً نخستین تیر را بر او انداخته بود، دستگیر و اعدام شد.عبدی کلانتری گفتهاست که او در درگیری مسلحانه با پلیس کشته شدهاست، ولی ماهرویان تأکید کرده که او با قرص سیانور خودکشی کرد. برخی علت تسویه شعاعیان و همچنین ناپدید شدن منوچهر حامدی، دبیر پیشین کنفدراسیون دانشجویان ایرانی در خارج از کشور و عضو قدیمی جبهه ملی ایران، و پرویز صدری اختلافات این سه نفر با گروه فداییان خلق میدانند. چند نفر از زندانیان سیاسی نزدیک به او از جمله بهزاد نبوی و مرتضی ثاقبفر را به سر جنازه وی بردند تا هویت شعاعیان را تأیید کنند. او در قطعه ۳۹ بهشت زهرای تهران در کنار قبر حمید اشرف به خاک سپرده شدهاست.