زندگی به ما آموخته است که تحت لوای توتالیتاریسم، همه ی روزها مثل هم اند. در یک جامعه توتالیتر، همه ی روزها یک روزند، «روز دیگر» وجود ندارد، نه «دیروزی» و نه «فردایی». ما دیگر به حقیقت نسبی نیاز نداریم، به عدالت نسبی و خیر نسبی. بدون آزادی بیان، بدون اطلاعات آزاد، بدون انتخابات آزاد، ما «مردم» نیستیم، ما به یادآوری نیاز نداریم. بدون داشتن حق «یادآوری»، ما انتخاب می کنیم که فراموش کنیم.
بگذارید هر گونه شکنجه ای را فراموش کنیم، هر گونه تحقیر، هر قتل عام و هر سر زیر آب کردنی را، هر دروغی را و هر زمانی را که سرکوب می شویم و هر مرگی را. هر لحظه ی رنج را فراموش کنید، سپس هر لحظه ی فراموشی را فراموش کنید.
هنر آویختن تصاویر توی یک موزه نیست. هنر جادو کردن است. ما از عهده ی زندگی مان برمی آییم، پس ما نباید دور از آگاهی و احساسات مان باشیم. هنر این عملکرد را نصیب ما می کند.