الف. گلچین و گزیده ای از مثنوی شاعران همروزگارمان فراهم آید، تا دوستداران و شیفتگان زبان و ادب فارسی، به ویژه جوانان را، از مراجع به انبوه دیوان ها و دفترها و مجموعه اشعار سرایندگان این سده که دارد به پایان می آید بی نیازی بخشد.
ب. بگوید که قالب کهن مثنویف مانند غزل، در کنار قالب و فرم تازه ای که نیما یوشیج ابداعو پیشنهاد کرد، و با اقبال مشتاقانه ای روبه رو شد، همچنان می تواند به کار خود ادامه دهد. به شرط آنکه با ذهن و زبان و نگاه تازه، به هستی و توجه به واقعیت ها و خواست های جامعه در حال دگرگونی به کار گرفه شود. نه اینکه کالبد زشت و جان آزار تقلید، تکرار ابتذال باشد.
البته این سخن بدان معنا نخواهد بود که همه مثنوی های گردآمده در این کتاب پر برگ از کیفیتی این چنینی برخوردارند. گواه راستین توانایی و کارایی قالب مثنوی، شاهکارهایی است پرشور و کم نظیر مانند عقاب خانلری، بت شکن بابل و موسی حمید شیرازی، زهره و منوچهر و عارف نامه ایرج میرزا، عاشقانه و مرداب فروغ فرخ زاد، فردوسی نامه و قناری من حسین مسرور، سماع سوختن و بهار غم انگیز سایه، پایان شب سخن سرایی جلال همایی، شبی بر مزار خیام عماد خراسانی، شمار زیادی از مثنوی های پروین اعتصامی و…
پ. نشان دهد که مثنوی بی گمان و تردید، صرفا زاییده و پدیده ای ست محصول اندیشه و خیال و ذهن و زبان اقوام ایرانی، که ریشه و پیشینه اش باز می گردد به زبان و ادبیات پیش از اسلام ایران باستان. بنابراین کمترین پیوند و نسبتی با زبان و شعر تازیان نداشته و ندارد. در اثبات این مطلب دکتر خانلری به نقل از کریستن سن می گوید«… بحر متفاوت و حتی شکل مثنوی، در زمانی به پیش از اسلام وجود داشه و قافیه را نیز به کار برده اند.»
زهرا خانلری(کیا) در کتاب فرهنگ ادبیات فارسی دری آورده است که: مثنوی یکی از قالب های خاص شعر فارسی، که در زبان عربی نیز به تقلید فارسی ساخته شده است و ان را مزدوجه خوانده اند.
دکتر شفیعی کدکنی بر این باور است که مثنوی از قدیمی ترین روزگاران، درشعر فارسی وجود داشته و در نخستین نمونه های شعر فارسی، که شعرهای شاهنامه مسعودی مروزی است، این قالب را مشاهده می کنیم.
کتاب بشنو این نی چون حکایت می کند