کتاب کلیات سعدی آسان خوان

Saadi
(چرم)
  • 15 % تخفیف
    700,000 | 595,000 تومان
  • موجود
  • انتشارات: لیوسا لیوسا
    نویسنده:
کد کتاب : 104328
مترجم :
شابک : 978-6005715392
قطع : جیبی
تعداد صفحه : 1454
سال انتشار شمسی : 1400
نوع جلد : زرکوب
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

معرفی کتاب کلیات سعدی آسان خوان اثر سعدی

کتاب پیش رو به تصحیح محمدعلی فروغی و نشانه گذاری، حرکت گذاری و معنی لغات فرزانه اصفهانی به چاپ رسیده است. این اثر، نسخه صحیح گلستان در 8 باب و بوستان در 10 باب را به منظور نزدیک شدن به حقیقت آنها در خود جای داده است. آثار یاد شده از جهت فصاحت و بلاغت و روانی و زیبایی هیچ مثل و مانندی ندارند. علاوه بر آن در کتاب به قصاید، غزلیات، رباعیات و تک بیت ها هم اشاره شده و هم چنین مجموعه ای از حکایات در اختیار مخاطب ادب دوست قرار گرفته است.

کتاب کلیات سعدی آسان خوان

سعدی
بومحمد مشرف الدین مصلح بن عبدالله بن مشرّف، متخلص به سعدی زاده ی سال 606 و در گذشته ی سال 690 هجری قمری، شاعر و نویسنده ی بزرگ ایرانی بود.سعدی به احتمال زیاد در سال 606 هجری قمری (برابر با حدود 589 خورشیدی و 1210 میلادی) در شیراز به دنیا آمد. با این حال، برخی از صاحب نظران، تولد او را در حدود سال 585 هجری قمری می دانند. با توجه به این که هیچ منبع تاریخی مستقلی در مورد زادروز سعدی گزارشی نداشته است، هر دو تاریخ ذکر شده، بر اساس استنباط صاحب نظران از آثار خود او به دست آمده است.نام کوچک سعدی، م...
دسته بندی های کتاب کلیات سعدی آسان خوان
قسمت هایی از کتاب کلیات سعدی آسان خوان (لذت متن)
شیادی گیسوان بافت، یعنی علوی ست و با قافله حجاز به شهر درآمد که از حج همی آیم و قصیده ای پیش ملک برد که من گفته ام. نعمت بسیارش فرمود و اکرام کرد. تا یکی از ندمای حضرت پادشاه که در آن سال از سفر دریا آمده بود گفت: من او را عید اضحی در بصره دیدم. معلوم شد که حاجی نیست. دیگری گفتا که: پدرش نصرانی بود در ملطیه، پس او شریف چگونه صورت بندد و شعرش را به دیوان انوری دریافتند. ملک فرمود تا بزنندش و نفی کنند تا چندین دروغ در هم چرا گفت. گفت: ای خداوند روی زمین، یک سخنت دیگر در خدمت بگویم، اگر راست نباشد به هر عقوبت که فرمایی سزاوارم. گفت: بگو تا آن چیست، گفت: غریبی گرت ماست پیش آورد دو پیمانه آب است و یک چمچه دوغ اگر راست می خواهی از من شنو جهاندیده بسیار گوید دروغ ملک را خنده گرفت و گفت: از این راست تر سخن تا عمر او بوده باشد نگفته است. فرمود تا آنچه مامول اوست مهیا دارند و به خوشی برود.