1. خانه
  2. /
  3. کتاب غزلیات سعدی

کتاب غزلیات سعدی

نویسنده: سعدی
3.75 از 2 رأی

کتاب غزلیات سعدی

از روی ن‍س‍خ‍ه ت‍ص‍ح‍ی‍ح ش‍ده م‍ح‍م‍دع‍ل‍ی ف‍روغ‍ی
Saadi's Poems
انتشارات: ققنوس
ناموجود
220000
معرفی کتاب غزلیات سعدی
"غزلیات سعدی" مجموعه ای از اشعار شیخ اجل است که تاکنون مورد تصحیح بسیاری از اساتید زبان و ادب فارسی قرار گرفته است. نسخه ی پیش رو از "غزلیات سعدی" که به همت نشر ققنوس منتشر شده است "از روی ن‍س‍خ‍ه ت‍ص‍ح‍ی‍ح ش‍ده م‍ح‍م‍دع‍ل‍ی ف‍روغ‍ی" به عرصه ی چاپ رسیده است.
از سعدی بیش از ششصد غزل به جا مانده که به عقیده ی بسیاری از صاحب نظران زبان و ادبیات فارسی، قالب غزل را به اوج شکوفایی خود رسانده است. زبان سعدی در سرایش غزل، به زبان سنایی و انوری گرایش داشته و محور اکثر "غزلیات سعدی"، عشق می باشد. وی از معدود شعرایی است که غزل های عاشقانه اش، از شروع تا پایان، عاشقانه سروده می شود. اما علاوه بر غزل های عاشقانه و معروف شیخ اجل، محتوای پندآموز و عرفانی نیز در غزلیات وی مشاهده می شود که همچنان به اندازه ی غزل های عاشقانه، شگفتی برانگیز و چشم نواز است.
در کتاب پیش رو که "از روی ن‍س‍خ‍ه ت‍ص‍ح‍ی‍ح ش‍ده م‍ح‍م‍دع‍ل‍ی ف‍روغ‍ی" به چاپ رسیده، علاوه بر اینکه مقدمه ای از فروغی در ابتدای کتاب آورده شده، مجموعه ی اشعار سعدی در قالب غزلیات، ترجیعات، قطعات، رباعیات، ملحقات و مفردات نیز در اختیار خوانندگان قرار گرفته است. دو مورد اساسی که در تصحیح این کتاب به چشم می خورد، یکی جدا سازی آثار سعدی به دو دسته ی مواعظ و حکمت سعدی و غزل های عاشقانه ی اوست که مورد اخیر، محتوای اصلی این مجلد است. تفاوت دیگر در تدوین غزل هاست که خلاف طبقه بندی چندین مجموعه که اشعار سعدی را به صورت طیبات، بدایع، خواتیم، غزلیات قدیم، ملعمات و صاحبیه تقسیم بندی کرده اند، محمدعلی فروغی بر پایه ی قالب هایی که پیش ترذکر شده و به ترتیب قوافی، غزل های عاشقانه ی سعدی را طبقه بندی نموده است.
درباره سعدی
درباره سعدی
بومحمد مشرف الدین مصلح بن عبدالله بن مشرّف، متخلص به سعدی زاده ی سال 606 و در گذشته ی سال 690 هجری قمری، شاعر و نویسنده ی بزرگ ایرانی بود.سعدی به احتمال زیاد در سال 606 هجری قمری (برابر با حدود 589 خورشیدی و 1210 میلادی) در شیراز به دنیا آمد. با این حال، برخی از صاحب نظران، تولد او را در حدود سال 585 هجری قمری می دانند. با توجه به این که هیچ منبع تاریخی مستقلی در مورد زادروز سعدی گزارشی نداشته است، هر دو تاریخ ذکر شده، بر اساس استنباط صاحب نظران از آثار خود او به دست آمده است.نام کوچک سعدی، مصلح، از نام پدربزرگ پدری اش گرفته شد. پدر او، ملازم دربار سعد بن زنگی، اتابک فارس، بود و همزمان به علوم دینی نیز اشتغال داشت. سعدی از کودکی تحت تعلیم و تربیت قرار گرفت و از عشق و آموزه های خردمندانه ی پدر به نیکی یاد می کرد. سعدی در دوازده سالگی پدرش را از دست داد و تحت تکفل پدربزرگ مادری خود، مسعود بن مصلح الفارسی، قرار گرفت. او در دوران کودکی، مقدمات علوم ادبی و شرعی را در شیراز آموخت. سعدی به قولی، خواهرزاده ی قطب الدین شیرازی، دانشمند و فیلسوف سرشناس است. دوران کودکی و نوجوانی سعدی همزمان با اتابکی سعد بن زنگی در فارس بود، که با حمله ی مغول به ایران مصادف شد. اوضاع نابسامان ایران در پایان دوران سلطان محمد خوارزمشاه و به ویژه حمله ی سلطان غیاث الدین خوارزمشاه، برادر جلال الدین خوارزمشاه، به شیراز در سال 620 هجری قمری، سعدی را بر آن داشت که در روزگار جوانی شیراز را ترک کند و به بغداد برود.سعدی، تأثیر انکارناپذیری بر زبان فارسی گذاشته است به طوری که شباهت قابل توجهی بین فارسی امروزی و زبان سعدی وجود دارد. آثار او مدت ها در مدارس و مکتب خانه ها به عنوان منبع آموزش زبان و ادبیات فارسی تدریس می شده و بسیاری از ضرب المثل های رایج در زبان فارسی از آثار وی گرفته شده است. او بر خلاف بسیاری از نویسندگان معاصر یا پیش از خود، ساده نویسی و ایجاز را در پیش گرفت و توانست، حتی در زمان حیاتش، شهرت زیادی به دست آورد. آثار سعدی اصطلاحا سهل ممتنع است و در آن ها نکته سنجی و طنز آشکار یا پنهان ملاحظه می شود.تاریخ درگذشت سعدی را در منابع گوناگون، بین سال های 690 تا 695 هجری قمری ذکر کرده اند. اما مورد اعتمادترین روایت که سعید نفیسی طرح می کند، این است که وی در 27 ذیحجه ی سال 690 هجری درگذشته و در همان خانقاهی که اقامت گزیده بود، به خاک سپرده شده است.
قسمت هایی از کتاب غزلیات سعدی

این که تو داری قیامتست نه قامت/ وین نه تبسم که معجزست و کرامت/ هر که تماشای روی چون قمرت کرد/ سینه سپر کرد پیش تیر ملامت/ هر شب و روزی که بی تو می رود از عمر/ بر نفسی می رود هزار ندامت/ عمر نبود آن چه غافل از تو نشستم/ باقی عمر ایستاده ام به غرامت/ سرو خرامان چو قد معتدلت نیست/ آن همه وصفش که می کنند به قامت/ چشم مسافر که بر جمال تو افتاد/ عزم رحیلش بدل شود به اقامت / اهل فریقین در تو خیره بمانند/ گر بروی در حسابگاه قیامت/ این همه سختی و نامرادی سعدی/ چون تو پسندی سعادتست و سلامت

ای که رحمت می نیاید بر منت/ آفرین بر جان و رحمت بر تنت/ قامتت گویم که دلبندست و خوب/ یا سخن یا آمدن یا رفتنت/ شرمش از روی تو باید آفتاب/ کاندرآید بامداد از روزنت/ حسن اندامت نمی گویم به شرح/ خود حکایت می کند پیراهنت/ ای که سر تا پایت از گل خرمنست/ رحمتی کن بر گدای خرمنت/ ماه رویا مهربانی پیشه کن/ سیرتی چون صورت مستحسنت/ ای جمال کعبه رویی باز کن/ تا طوافی می کنم پیرامنت/ دست گیر این پنج روزم در حیات/ تا نگیرم در قیامت دامنت/ عزم دارم کز دلت بیرون کنم/ و اندرون جان بسازم مسکنت/ درد دل با سنگدل گفتن چه سود/ باد سردی می دمم در آهنت/ گفتم از جورت بریزم خون خویش/ گفت خون خویشتن در گردنت/ گفتم آتش درزنم آفاق را/ گفت سعدی درنگیرد با منت

مقالات مرتبط با کتاب غزلیات سعدی
آشنایی با 10 شاعر برجسته در ادبیات فارسی
آشنایی با 10 شاعر برجسته در ادبیات فارسی
ادامه مقاله
نظر کاربران در مورد "کتاب غزلیات سعدی"
1 نظر تا این لحظه ثبت شده است

صفحات 300 صفحه است نه 712

1399/10/06 | توسطامیرحسین محمدی
6
|