من رنج این دلبستگی شدید را تحمل کردم، بدون آن که ذره ای از مواهبش نصیبم شده باشد. ماریان، اگر باور می کنی که من هم می توانم احساس داشته باشم، پس قطعا می توانی بفهمی که تا عمق وجودم از این شکست رنج می برم. آرامشی که از آن حرف می زنی حاصل رنج و عذابی است که بر خودم تحمیل کردم تا بتوانم خویشتندار باشم. من وظیفه ام را انجام داده ام، اما باور کن… دارم از غصه می میرم.