تفلسف عرصه تأمل و بازاندیشی است، عرصه مناقشات بی پایان است، عرصه خرد و استدلال است. فلسفیدن به راه رفتن روی آب میماند، هیچ بنیان محکمی را نمی توان برای مشی خود فرض کرد، و جای تعجبی نیست که در این عرصه حتی مسلم ترین و مطمئن ترین بنیان ها، از نظر کسی که اهل تفلسف نیست، مانند حقیقت یا حتی عقلانیت، متزلزل می شوند. اگر این کتاب را خواندید و تنها چند «ایسم» به تعداد «ایسم هایی» که میدانید اضافه شد و حس کردید در رقابت «ایسم»دانی از دیگران پیش افتاده اید، دقیقا بر خلاف روح تفلسف عمل کرده اید. «ایسم»دانی، فلسفه خوانی و تفلسف از یک جنس نیستند. متون فلسفی حاصل تفلسف فیلسوفان (حکم تدوستان) هستند، همانگونه که سازمان ماحصل سازماندهی است و بنابراین دلیلی وجود ندارد که هر آن کس «مدیریت» می داند مدیر خوبی باشد، یا هر آن کس «سازمان» می خواند، سازماندهنده زبده ای باشد و یا حتی، هر آن کس که فلسفه میخواند، فلسفیدن بداند. بی شک اگر در پی فلسفه خوانی باشید کتاب هایی به مراتب بهتر از این در دسترس شماست، اما اگر در پی تفلسف یا فلسفیدن باشید می توانید از مطالب این کتاب به عنوان الگویی از تفلسف اندیشمندان حوزه مدیریت استفاده کنید و شعله «حیرت» را -که همانا فلسفه با حیرت آغاز میشود- در خود شعله ور سازید.
کتاب فلسفه و نظریه سازمان