درست قبل از کریسمس پارسال، از من خواسته شد تا مقاله ای را برای یکی از روزنامه های محلی بنویسم که مناسب سال نو بوده و در مورد آرامش و خیرخواهی باشد. با توجه به این که این روزها در دنیایی زندگی می کنیم که پر است از ترور، جنگ، بی ثباتی و ناامنی در زندگی روزانه، قبول این پیشنهاد برایم کمی نگران کننده بود. به هرحال آن را پذیرفتم و مقاله را با جمله ای از سنبل صلح و دوستی در دنیا، مهاتما گاندی آغاز کردم: «ما باید به گونه ای تغییر کنیم که دوست داریم دنیا را آنطور ببینیم.» تعجب می کنم که چرا خیلی از ما در هفته سخت کار می کنیم تا به نوعی آرامش برسیم و بعد برای چند ساعتی به خانه هایمان رفته و تمام آخر هفته را به خاطر داشتن اندکی آرامش دعا می کنیم؟ چه اتفاقی می افتد اگر به خاطر خود و بچه هایمان راه دیگری را امتحان کنیم؟ این پرسش ها موضوع مقاله ی من شد. در شهرهای بزرگ و کوچک و حتی دهکده ها همگی به خاطر داشتن حس امنیت و آرامش به سختی کار می کنیم. می خواهیم آینده را برای خود و فرزندان مان بهتر کنیم. بعضی از ما هشتاد ساعت در هفته و یا حتی بیشتر کار می کنیم تا به چیز بهتری دست یافته و یا آنچه را که داریم حفظ کنیم.