کد کتاب : | 108381 |
شابک : | 978-6223080449 |
قطع : | رقعی |
تعداد صفحه : | 174 |
سال انتشار شمسی : | 1402 |
نوع جلد : | شومیز |
سری چاپ : | 2 |
زودترین زمان ارسال : | 11 آذر |
کتاب « ناتمامیت» نوشته « محمدرضا سرگلزایی» به همت نشر قطره منتشر شده است.
«انسان موجودی است با چهار بعد زیستی، روانی، اجتماعی و روحانی.
اشتهای ما به غذا باعث میشود امروز تصمیم بگیریم به رستوران برویم. این بعد زیستی ماست. اما در انتخاب رستوران تنها کیفیت غذا را مدنظر قرار نمیدهیم، جایی میرویم که فضای زیبایی داشته باشد، دکوراسیون قشنگ، محیط تمیز و کارکنان مودب و خوشرویی را در آنجا ببینیم و احساس کنیم مورد احترام قرار گرفتهایم. نیاز به زیبایی، هماهنگی و احترام مربوط به بعد روانی ماست. میدانیم که برای تعادل بین «آنچه به جامعه میدهیم» و «آنچه از جامعه میگیریم» طبق یک قرارداد اجتماعی، «پول» را اختراع کردهایم. گرچه پول ساختهٔ فکر و قرارداد خود ماست، خود دارای یک هویت مستقل شده است و ما نمیتوانیم آن را نادیده بگیریم! هنگام سفارش دادن غذا، تنها به «اشتهای زیستی» و «نیازهای زیباییشناختی روانی» توجه نمیکنیم، بلکه قیمت غذاها را هم مد نظر داریم، مبادا برخلاف قرارداد اجتماعی تعادل کار و لذت رفتار کنیم. این هم «بعد اجتماعی» ماست. هنگامی که در رستوران میز خود را انتخاب میکنیم، میبینیم روبهروی ما بخش بزرگی از سالن رستوران رزرو شده است و هنگامی که مهمانان قسمت رزرو وارد میشوند از لباسهای مشکی و دستهگلهایی با روبان سیاه درمییابیم که آنها به مناسبت یادبود یک فرد درگذشته، دور هم جمع شدهاند. درحالیکه سالاد خود را میخوریم و منتظر رسیدن غذا هستیم ذهن ما را این سوال به خود مشغول میکند:
از کجا آمدهام آمدنم بهر چه بود
به کجا میروم آخر ننمایی وطنم
و این بعد چهارم ماست، بعد روحانی یا معنوی.
***
خوشبختی چیست؟ احساس رضایت.
اگر سوار دوچرخه باشی و احساس رضایت داشته باشی، خوشبختتر از کسی هستی که بر آخرین مدل مرسدس بنز سوار است و احساس رضایت ندارد. چگونه میتوان به احساس رضایت دست یافت؟ با عدالت.
و معنای عدالت این است: «هرچیز در جای خود!» و برای یک «موجود چهار بعدی» معنای «هرچیز در جای خود» این است که «نیازهای چهار بعد» باهم در تعادل باشند:
* غذا خوردن در یک محیط آلوده و نازیبا، ما را سیر میکند، اما «راضی» نمیکند، چراکه نیاز زیستی را بدون درنظر داشتن نیاز روانی برآورده کردهایم.
* داشتن اعتبار اجتماعی و حسن شهرت به ما احساس افتخار میدهد، اما ما را راضی نمیکند، آن هنگام که برای بودن خود در این دنیا معنایی نیابیم و تصور کنیم صد و بیست سال دیگر که من نباشم، چه فایده دارد که نامم را در فهرست «افتخارآفرینان» ثبت کنند یا نه!
آنان که محیط فضل و آداب شدند
در جمع کمال شمع اصحاب شدند
ره زین شب تاریک نبردند برون
گفتند فسانهای و در خواب شدند!
اگر هر ماه به حساب ما پول واریز شود، بدون اینکه مشغول به کار موثری باشیم، از آن پول میتوانیم لذت ببریم، اما «احساس رضایت» نخواهیم داشت، چراکه نیاز روانی ما به موثر بودن و مولد بودن و نیاز اجتماعی ما به هویت و داشتن نقش اجتماعی برآورده نشده است. داشتن یک نقش اجتماعی موثر، درآمد خوب و معنایی برای زندگی هنگامی به ما احساس رضایت میدهد که به سلامت جسم خود نیز توجه داشته باشیم. کافی است کمی دنداندرد داشته باشیم تا هیچکدام از این امتیازات احساس رضایت به ما ندهد! پس به بدن خود احترام بگذارید، مثل یک دوست عزیز به نیازهایش توجه کنید و بیش از توان بار بر دوشش نگذارید.»