«شب، از یک مسافرخانه قدیمی در خارکف به علی پیام دادم: «بیشتر از اینکه صدای بمب ها ترسناک باشد گیج کننده است.»
شب بود و ظلمات محض. با صدای انفجاری مهیب در همان حوالی از خواب پریدم و فکر کردم تو به سان انسانی ناتوان هر ثانیه منتظر تصمیم یک گلوله سرگردان هستی که به تو برسد یا نه!
علی جواب داد: «اگر نمیری، عادت می کنی.»
گفتم که در جنوب مردمی را دیدم که به روسیه گرایش دارند و روسیه شرق و شهر خارکف را واقعا می زند و خارکف شهری است شبیه رمان های روسی. سوال سفیر این بود که خب چرا روسیه خارکف را نمی گیرد. برای من هم همین سوال بود ما درباره قدرت نظامی روسیه تصوری نداریم یا تصور بزرگ تری داریم. مثلا اینکه حمله اول روسیه به شمال اوکراین چرا این شکلی بود و چرا عقب نشینی کرد. فرضهای مختلفی وجود دارد. مثلا اینکه میخواستند حکومت مرکزی دچار فروپاشی شود و نشد یا روس ها برای اینکه سیستم نظامی اوکراین تمرکزش را از دست بدهد به آنجا حمله کردند تا مجبور شود در همه جبهه ها بجنگد و حواسش از شرق پرت شود.