«مرگ میرهولد» کتابی نوشته مارک جکسون است. این اثر در دسته ادبیات نمایشی و زندگینامهای تقسیمبندی می شود و نمایشنامهای گروتسک است که به زندگی، هنر و دوران وسوولود میرهولد، کارگردان مشهور تئاتر روسی میپردازد. این نمایشنامه بین سالهای 1898 تا 1940 روایت میشود و مرگ میرهولد را در زمان مبهم سیاسی بررسی میکند.
شروع این نمایشنامه در سال 1898 و زمانی است که نمایش «مرغ دریایی» نوشته چخوف در تئاتر هنری مسکو به وسیله استانیسلاوسکی، استاد میرهولد تمرین میشود. در همین ابتدای نمایشنامه شاگرد خود را در تضاد با افکار و عقاید معلم خود میبیند. در ادامه و در دهه 1920 میرهولد یکی از چهرههای برجسته تئاتر روسیه شده و انقلاب هنری او در کنار انقلاب شوروی گام برداشته است. او عاشق زینیدا رایک بازیگر می شود و با او ازدواج میکند و بهترین نقشها را به جای دادن به ماریا بابانووا، بازیگر جوان و مورد علاقه تماشاگران، به زینیدا میدهد. بابانووا سرانجام تصمیم میگیرد که تئاتر میرهولد را ترک کند. در ادامه شاعر انقلابی و دوست میرهولد، مایاکوفسکی، خودکشی میکند و ضربه سنگینی به کارگردان بزرگ تئاتر فرود میآید. با گذشت دهه 1930، میرهولد تحت فشار حکومت قرار میگیرد و اعضای گروه او تهدید به مرگ میشوند از جمله آهنگساز معروف دیمیتری شوستاکوویچ. استانیسلاوکسی به کمک میرهولد میآید و با پا درمیانی او را نجات میدهد. اما پس از مرگ استانیسلاوسکی، میرهولد دستگیر، زندانی و شکنجه میشود و او را مجبور میکنند که به فهرستی دروغین از مخالفان حکومت اعتراف کند. در همین زمان همسر محبوب میرهولد بی خبر در خانه به طرز فجیعی به قتل میرسد. در پایان میرهولد در آخرین لحظات شصت و شش سال زندگیاش، اعلام میکند که فهرستی که او به آن اعتراف کرده دروغی بیش نیست و همین موضوع باعث میشود تا کارگردان بزرگ روس به سرعت اعدام شود.
کتاب مرگ میرهولد